Document Type : Original Article
Authors
1 Assistant professor, Department of Industrial Management, Khoy Branch, Islamic Azad University, Khoy, Iran
2 M.Sc. in Industrial Management, Faculty of Management, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
1. مقدمه
در عصر حاضر چالشهایی نظیر گرمایش جهانی، آلودگی هوا، تخریب منابع طبیعی و تغییرات اقلیمی، تهدیداتی جدی برای انسان و محیطزیست محسوب میشوند. برنامههای بازاریابی سبز بهعنوان یک استراتژی اقتصادی میتواند به بهینهسازی منابع و کاهش هزینهها کمک کند. این فرایند شامل سرمایهگذاری در فنّاوریهای سبز و شیوههای پایدار است که میتواند به افزایش کیفیت محصولات و کاهش اثرات منفی بر محیطزیست منجر شود (Liobikienė & Bernatonienė, 2017).
بسیاری از شرکتها شروع به استفاده از استراتژیهای تولید سبز و بازاریابی برای برآوردهکردن ترجیحات مشتری برای دستیابی به سود کسبوکار بلندمدت کردهاند (Sana, 2020). شرکتهایی که به مسئولیت اجتماعی توجه دارند، معمولاً عملکرد بهتری در زمینۀ بازاریابی دارند که این امر میتواند به افزایش ظرفیت تولید منجر شود (فتورهچی و همکاران، 1399). با ارائۀ محصولات دوستدار محیطزیست، شرکتها میتوانند به مشروعیت اجتماعی دست یابند و درنتیجه، تقاضا برای محصولات خود را افزایش دهند (ابراهیمینژاد، 1399).
بهکارگیری فناوریهای پایدار و فرایندهای تولید سبز میتواند به کاهش هزینههای عملیاتی و بهترشدن کارایی داراییها منجر شود(Kouser et al., 2025) ؛ بااینوجود، سرمایهگذاری در برنامههای سبز ممکن است بازدۀ کمتری در مقایسه با سرمایهگذاریهای سنتی داشته باشد و شرکتها را با ریسکهای بیشتری مواجه سازد (Tudor, 2023). رعایت استانداردهای زیستمحیطی و استفاده از روشهای تولید دوستدار محیطزیست ممکن است نیازمند سرمایهگذاریهای اضافی در مراحل مختلف تولید باشد (Marimuthu et al., 2023). استفاده از مواد اولیه که بهصورت پایدار و با حداقل آسیب به محیطزیست تولید میشوند، ممکن است نیاز به فرایندهای خاص یا تأمین از منابع خاص داشته باشند که خود باعث افزایش هزینهها میشود (حسینپور و فخارزاده جهرمی، 1398). فرایندهای تولیدی که برای کاهش اثرات زیستمحیطی طراحی شدهاند، ممکن است شامل فناوریهای نوین و تجهیزات پیشرفتهای باشند که هزینههای سرمایهگذاری اولیه را افزایش دهند و به افزایش قیمت نهایی محصول منجر شوند (خدادادیان و همکاران، 1397). این موارد بهنوبۀ خود میتواند مانع از پذیرش سریع اینگونه محصولات توسط مصرفکنندگان بهویژه در بازارهایی با کشش قیمتی بالا شود (Lima et al., 2024).
شرکتهایی که به سمت تولید و عرضۀ محصولات سبز حرکت میکنند، ممکن است براساس فرضیات نادرست دربارۀ تقاضا برای این محصولات سرمایهگذاری کنند. اگر این فرضیات درست نباشند، ممکن است به هدررفتن منابع و کاهش درآمد منجر شود (Leonidou et al., 2013). سرمایهگذاران ممکن است به شرکتهایی بیاعتماد شوند که قادر به پیشبینی تغییرات بازار نیستند. این امر میتواند به افزایش هزینههای تأمین مالی و کاهش سرمایهگذاریهای جدید منجر شود(Liao et al., 2024). با افزایش هزینههای تأمین مالی و کاهش اعتماد، شرکتها ممکن است از انجام پروژههای جدید و سرمایهگذاریهای توسعهای خودداری کنند (حمیدیان و همکاران، 1399).
تغییرات مکرر در سیاستهای دولتی نیز یکی دیگر از عوامل عدم قطعیت در سرمایهگذاریهای سبز است Sullivan & Mackenzie, 2017)). همسونبودن قوانین و تعدد قوانین از موانع اصلی در اجرای سیاستهای کارآفرینی و نوآوری سبز شناسایی شدهاند (علیآبادی و همکاران، 1397). بهعلاوه، سیاستهای حمایتی ناکارآمد و تعییننکردن زمانبندی مشخص برای این سیاستها موجب میشود سرمایهگذاران نتوانند برنامهریزی دقیقی برای آینده داشته باشند.
نسبت بازدۀ داراییها میتواند بهعنوان یک معیار حیاتی نشان میدهد که شرکت چگونه از داراییهای خود برای تولید سود استفاده میکند (غفاریفرد و زاهدی، 1398). پیادهسازی برنامههای بازاریابی سبز معمولاً مستلزم سرمایهگذاریهای اولیه مانند هزینههای تبلیغاتی و تحقیق و توسعه و تغییر در فرایندهای تولید و توزیع است. اگر نسبت بازدۀ داراییها پس از اجرای برنامههای بازاریابی سبز افزایش یابد، نشاندهندۀ بهبود کارایی داراییها است و درصورتیکه نشان دهد اجرای برنامههای سبز به کاهش سودآوری منجر شدهاند، مدیران ممکن است نیاز به تجدیدنظر در استراتژیهای خود داشته باشند.
درنهایت، بسیاری از مزایای بازاریابی سبز ممکن است در کوتاهمدت مشاهده نشوند و نیاز به زمان دارند تا تأثیرات واقعی خود را نشان دهند (Feghali et al., 2025). برنامههای بازاریابی سبز ممکن است به زمان طولانیتری برای به ثمر نشستن نیاز داشته باشند؛ زیرا مصرفکنندگان باید اطلاعات کافی دربارۀ مزایای محصولات سبز دریافت کنند و از هزینههای احتمالی بیشتر آنها آگاهی پیدا کنند (Lima et al., 2024). همچنین، فقدان دادههای قابلاعتماد دربارۀ رفتار مصرفکنندگان و تأثیرات زیستمحیطی میتواند به ارزیابی نادرست عواقب برنامههای سبز منجر شود (Leda et al., 2023).
اجرای برنامههای بازاریابی سبز متأثر از تعاملات پیچیدهای مانند رفتار مصرفکنندگان، تغییرات بازار و تغییرات مکرر در سیاستهای دولتی قرار دارد؛ اما نبود مدلی پویا که بتواند تعاملات پیچیده میان متغیرهای کلیدی همچون سیاستهای دولتی، نگرانیهای اجتماعی، رفتار مصرفکننده و بازدۀ داراییها را در طول زمان شبیهسازی کند، موجب شده است تصمیمگیریهای مدیریتی در این حوزه با عدم قطعیت و ریسک بالا همراه باشد. همچنین، تغییرات مکرر در سیاستهای حمایتی، هزینههای زیاد سرمایهگذاری اولیه و واکنش کند بازار به محصولات سبز احتمال هدررفت منابع و کاهش سودآوری را افزایش میدهد؛ درنتیجه، مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر، فقدان چارچوب تحلیلی مناسب برای درک و پیشبینی اثرات متقابل اجرای برنامههای بازاریابی سبز بر بازدۀ داراییها در صنعت نساجی ایران است؛ مسئلهای که رفع آن میتواند به مدیران کمک کند تا با شناخت بهتر روابط پویا و غیرخطی میان این متغیرها تصمیمات استراتژیک اثربخشتری اتخاذ کنند و از اتلاف منابع و کاهش سودآوری جلوگیری کنند.
هرچه شرکت بر روی برنامههای بازاریابی سبز سرمایهگذاری کند، کیفیت کالا از دید مشتری بیشتر میشود و این امر باعث افزایش فروش کالا میشود )حیدری و همکاران، 1398). این امر میتواند ناشی از افزایش وفاداری مشتریان و کاهش هزینهها ازطریق بهینهسازی فرایندها باشد (Nguyen-Viet, 2023). فرایندهای تولید سبز بر کاهش ضایعات و استفادۀ مجدد از منابع تأکید دارند. این رویکرد نهتنها به حفظ محیطزیست کمک میکند، بلکه هزینههای مربوط به مدیریت ضایعات را نیز کاهش میدهد (Kumar et al., 2024). برنامههای بازاریابی سبز ممکن است عملکرد بازار-محصول بیشتر را ایجاد کند و میزان فروش را افزایش دهد (Rizal et al.,2024). این برنامهها همچنین ممکن است به شرکت اجازه دهد تا ارزشافزودهای برای محصولات خود ایجاد کنند. این ارزشافزوده نهتنها میتواند به افزایش قیمت فروش منجر شود، بلکه همچنین میتواند باعث افزایش سود ناخالص و درنتیجه ارتقای ظرفیت تولید شود (مقیمیکیا و نجفی، 1397).
میزان تسهیلات و محدودیتهای دولتی در ایران بهویژه در زمینۀ آلودگی و سرمایهگذاری سبز متأثر از نوسانات اقتصادی و سیاستهای دولتی قرار دارد. این نوسانات میتواند بر روی میزان آلودگی و همچنین جذب سرمایهگذاریهای سبز تأثیر بگذارد (زنگنه و همکاران، 1398). تعامل چهار عامل قانونی، اقتصادی، اجتماعی و فناورانه تعیینکنندۀ میزان محدودیتها و تسهیلات دولتی برای سرمایهگذاری در برنامههای سبز است (Leonidou et al., 2013). دولتها باید با ایجاد تعادل میان این عوامل، شرایط مناسبی را برای جذب سرمایهگذاری در بخش محیطزیست فراهم کنند. از طرفی، هرچه بنگاهها در پروژههای سبز سرمایهگذاری بیشتری کنند، دولت نیز بهعنوان نهادی حامی تمایل بیشتری به ارائۀ تسهیلات و حمایتهای مالی خواهد داشت (کرمیپور و همکاران، 1394). دولت میتواند با ارائۀ تسهیلات مالی، معافیتهای مالیاتی و حمایتهای قانونی سرمایهگذاران را تشویق کند تا در پروژههای سبز سرمایهگذاری کنند.
سرمایهگذاری در برنامههای بازاریابی سبز معمولاً نیازمند هزینههای اولیۀ بالایی است که میتواند درآمد مستقیم را کاهش دهد (زارع مهرجردی و همکاران، 1392) و این کاهش درآمد میتواند بهنوبۀ خود فشار بیشتری بر تولید وارد کند (عزیزی و همکاران، 1398). براساس نظریۀ هزینههای سرمایه، شرکتها برای تأمین مالی پروژههای جدید باید از منابع مالی خود استفاده کنند و این منابع باید بتواند بازدهی بیشتر از هزینههای سرمایه را فراهم کنند؛ در این راستا، اگر شرکتی تصمیم به افزایش ظرفیت تولید بگیرد، باید اطمینان حاصل کند که سرمایهگذاری انجامشده قادر به ایجاد بازدۀ کافی برای پوشش هزینههای اولیه باشد (صالحی و همکاران، 1396).
از دیدگاه هزینه، برنامههای بازاریابی سبز ممکن است ازطریق مینیممکردن ضایعات مواد خام و مینیممکردن استفاده از فنّاوریهای ناکارا به مخارج کمتر کسبوکار منجر شود .(Reddy et al., 2023) اینگونه کسبوکارها با بهینهسازی فرایندهای تولید و کاهش ضایعات میتوانند منابع را بهتر مدیریت کنند و درنتیجه، ظرفیت تولید خود را افزایش دهند (فتورهچی و همکاران، 1399). اگر تقاضا برای محصولات زیاد باشد و شرکت بتواند بهسرعت و به مقدار کافی پاسخ دهد، این امر میتواند به افزایش فروش و درنتیجه سود بیشتر منجر شود (Zheng et al., 2025). در ادامه، خلاصۀ پیشینۀ پژوهش مطابق جدول 1 ارائه میشود:
جدول 1: خلاصۀ پیشینۀ پژوهش
Table 1. Research Background Summary
|
پژوهشگران |
عنوان پژوهش |
نتیجهگیری |
||
|
تأثیر استراتژیهای بازاریابی سبز بر عملکرد کسبوکار با استفاده از دادههای بزرگ |
تمرکز بر روی استراتژیهای زیستمحیطی در بازار هند به بهبود عملکرد مالی شرکت منجر شده است. |
|||
|
ارزیابی تأثیر چرخۀ حیات زیستمحیطی یک نیروگاه فتوولتائیک بر جو، آب و محیط خاک |
اگرچه انرژی خورشیدی بهعنوان راهحلی زیستمحیطی مطرح است، فرایند تولید تجهیزات آن میتواند اثرات منفی چشمگیری بر محیطزیست داشته باشد. |
|||
|
بررسی رابطۀ بین تمرکز بر مشتری با بازدۀ داراییها و نسبت گردش موجودیهای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران |
تمرکز بر نیازهای مشتری و بهبود خدمات میتواند رابطۀ مثبت و معناداری با ROA داشته باشد. |
|||
|
نسبت بازده داراییها قادر است تا 66% از تغییرات قیمت سهام را توضیح دهد که نشاندهندۀ اهمیت آن در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری است. |
|||
|
تأثیر راهبردهای بازاریابی سبز بر عملکرد بهواسطۀ پارامترهای خلق دانش |
با ارائۀ محصولات سبز جذاب و مطابق با استانداردهای عالی، بنگاه اقتصادی میتواند به جایگاه رقابتی قویتری دست یابد. |
|||
|
نوآوری محصول پایدار: مرور سامانمند ادبیات پژوهش |
ارزیابی بازگشت سرمایه در برنامههای بازاریابی سبز با چالشهای درخور توجهی مواجه است. |
|||
|
باتوجهبه انتشار زیاد دیاکسید کربن، نیاز به سرمایهگذاری در فناوریهای پاک و بهینهسازی فرایندها احساس میشود که خود هزینههایی را به همراه دارد. |
منبع: یافتههای پژوهش
پژوهش حاضر از چند منظر دارای نوآوری اساسی است: نخست، برای اولین بار در صنعت نساجی ایران، مدلسازی دینامیک سیستم بهمنظور شبیهسازی و تحلیل اثرات متقابل اجرای برنامههای بازاریابی سبز بر بازدۀ داراییها به کار گرفته شده است. رویکردی که امکان بررسی روابط پیچیده و غیرخطی میان متغیرهای کلیدی همچون سیاستهای حمایتی دولت، نگرانیهای اجتماعی، رفتار مصرفکننده و شاخصهای مالی شرکت را در بستر زمانی فراهم میسازد؛ دوم، استخراج متغیرها و روابط مدل بر مبنای ترکیبی از دادههای کمّی (مرور پیشینۀ پژوهشهای داخلی و خارجی) و دادههای کیفی (مصاحبه با خبرگان و تحلیلگران صنعت نساجی) انجام شده است. این تلفیق رویکردها موجب افزایش دقت و جامعیت مدل و انطباق آن با شرایط واقعی صنعت شده است؛ سوم، در این پژوهش با شبیهسازی سناریوهای مختلف سیاستی و اقتصادی، رفتار بلندمدت سیستم و پیامدهای اجرای سیاستهای گوناگون در حوزۀ بازاریابی سبز و سرمایهگذاری زیستمحیطی تحلیلشده است؛ موضوعی که در مطالعات پیشین کمتر به آن توجه شده و عمدتاً به بررسیهای مقطعی و خطی محدود شده است. این نوآوریها موجب شده است تا پژوهش حاضر، علاوهبر ارائۀ چارچوبی جامع برای تحلیل پویاییهای بازاریابی سبز در صنعت نساجی، بستری مناسب برای تصمیمگیریهای راهبردی مدیران و سیاستگذاران فراهم آورد.
روش پژوهش حاضر، توصیفی و تحلیلی است. به دلیل پیچیدگیهای زیاد در مسئلۀ بررسیشده و همچنین ماهیت غیرخطی آن، پارادایم پژوهش، کلنگر و الگوی استفادهشده در آن رویکرد سیستمی است و در جهت مدلسازی مسئلۀ پژوهش از روششناسی پویاییهای سیستم استفاده شده است. روش نمونهگیری پژوهش، روش گلولهبرفی است و نمونهگیری تا رسیدن به اشباع نظری و تعیین دقیق متغیرهای مدل و مرز سیستم ادامه یافت. باتوجهبه شرایط فوق، 11 خبره و تحلیلگر بهعنوان خبرگان پژوهش در کارخانۀ نساجی خوی شناسایی شدند. با تحلیل مدلهای پایهای موجود و نیز مشاوره با 11 نفر از خبرگان و تحلیلگران سیستم کارخانۀ نساجی خوی، متغیرها و پارامترهای مؤثر در مدل مشخص شدند. خبرگان و تحلیلگران بهعنوان پل ارتباطی بین متخصصان فنی و مدیران اجرایی عمل کرده و تضمین میکنند که نیازها و خواستههای هر دو طرف در فرایند تحلیل و تصمیمگیری لحاظ شود. مسلماً تعدادی از این پارامترها توسط بنگاه اقتصادی تعیین میشود و تعدادی نیز از کنترل بنگاه اقتصادی خارج است و توسط عوامل دیگر مثل جامعه، دولت، بازار، رسانهها و حتی همکاران و رقبا تعیین میشود؛ بنابراین، هدف از مدل تعیین پارامترهای در اختیار بنگاه اقتصادی، به نحوی است که عایدی خوبی را نصیب بنگاه کند. در ادامه به طراحی روابط مدل پژوهش پرداخته شده است. روابط و پارامترهای حاصل بهصورت تقریبی و باتوجهبه مرور ادبیات پژوهش و نظر خبرگان و تحلیلگران مذکور طراحیشدهاند.
پویاییهای سیستم مدل پژوهش حاضر شامل 13 متغیر کمکی، 6 متغیر نرخ، 5 متغیر سطح و 27 پارامتر ثابت و روابط بین آنها است. از این رهیافت، مدل طراحیشده دارای 47 پارامتر است که بهمنظور سادهسازی از اسامی اختصاری برای آنها استفاده شده است.
متغیرهای کمکی مدل پژوهش حاضر که بهطور غیرمستقیم بر رفتار و عملکرد سیستم تأثیر میگذارند در جدول 2 خلاصه شدهاند.
جدول 2: متغیرهای کمکی مدل و روابط آنها
Table 2. Model Auxiliary Variables and Their Relationships
|
معرفی متغیر |
نماد و روابط ریاضی |
|
تبلیغ ضد محصول (هرچقدر نگرانیها بیشتر شود تبلیغات ضد محصول افزایش مییابد) |
Ab=w |
|
سود (میزان درامد فعالیت ضربدر حاشیۀ سود فعالیت) |
B=bcon*r |
|
انرژی مصرفی کل (برابر با میزان تولید ضربدر انرژی مصرفی به ازای یک واحد تولید) |
en=p*encon |
|
آلودگی کل ایجادشده به دلیل مصرف انرژی (میزان مصرف انرژی ضربدر آلودگی ایجادشده به ازای هر واحد مصرف انرژی) |
enpool=en*enpoolcon |
|
میزان تولید (با مقایسه ظرفیت تولید و تقاضای محصول) |
P=MAX(MIN(pcap*rop, prdcap*pa*rop), 0 ) |
|
انگیزۀ تولید (نسبت هزینۀ استاندارد و حداقل هزینه) |
pa=sc/pccap |
|
حداقل هزینۀ تولید (باتوجهبه تسهیلات دولتی تا حدی قابلکاهش است و پس از آن امکان کاهش بیشتر وجود ندارد.) |
pccap=IF THEN ELSE(pc<=500, 500, pc ) |
|
حداکثر تقاضای ممکن محصول (باتوجهبه ظرفیت جامعه) |
prdcap=MIN( prd , 1e+006 ) |
|
درآمد مستقیم (تفاضل درآمد حاصل از فروش و هزینههای برنامههای سبز) |
R=(p*pric)-gp*egmfr-gpr*egmfr |
|
حملونقل (به میزان تولید بستگی دارد.) |
tr=p |
|
کل آلودگی ایجادشده به دلیل حملونقل |
trpool=tr*trpoolcon |
|
درصد ضایعات و پسماند محصول |
wascon=0.05 |
|
کل آلودگی ایجادشده به دلیل ضایعات و پسماند محصول |
waspool=was*waspoolcon |
منبع: یافتههای پژوهش
بیشتر متغیرهای کمکی با ترکیب مرور منابع علمی داخلی و خارجی مرتبط با بازاریابی سبز و مدیریت داراییها و مصاحبه با تحلیلگران و مدیران صنعت نساجی تعیین شدهاند. برخی مانند «هزینههای عملیاتی» و «سودآوری شرکت» عمدتاً از مرور منابع علمی داخلی و خارجی مرتبط با بازاریابی سبز و مدیریت داراییها استخراج شدهاند.
متغیرهای نرخ مدل پژوهش حاضر که به تغییرات زمانی متغیرهای خاص پژوهش اشاره دارد، در جدول 3 خلاصه شدهاند.
جدول 3: متغیرهای نرخ مدل و روابط آنها
Table 3. Model rate variables and their relationships
|
معرفی متغیر |
نماد و روابط ریاضی |
|
محدودیتها و تسهیلات دولتی (متأثر از دو عامل نگرانی ایجادشده در جامعه به دلیل آلودگیها و میزان بازاریابی سبز) |
gl=w*ewfgl+egmfgl*gm |
|
سبزکردن فرایند تولید (میزان آلودگی کل و میزان سرمایهگذاری برای سبزکردن فرایند تولید به ازای یک واحد آلودگی) |
gp=enpool*gpfpoolcon |
|
سبزکردن محصول (آلودگی کل ضایعات و میزان سرمایهگذاری برای سبزکردن محصول به ازای یک واحد تولید آلودگی ضایعات) |
gpr=gprfpoolcon*waspool |
|
ظرفیت جدید ایجادشده (توسط بخشی از سود سازمان) |
Ncap=b*ncapcon |
|
محبوبیت محصول (توسط دو عامل بازاریابی سبز و تبلیغات ضد محصول دچار تغییر میشود.) |
Po=gm*egmfpo-ab*eabfpo |
|
آلودگی (مجموع سه نوع آلودگی تولید، ضایعات و حملونقل) |
Pool=enpool+trpool+waspool |
منبع: یافتههای پژوهش
بیشتر متغیرهای نرخ با ترکیب مرور منابع علمی داخلی و خارجی مرتبط با بازاریابی سبز و مدیریت داراییها و مصاحبه با خبرگان تعیین شدهاند. برخی مانند «نرخ رشد تقاضا» عمدتاً از مرور منابع علمی داخلی و خارجی مرتبط با بازاریابی سبز و مدیریت داراییها و برخی مانند «نرخ تغییر حمایتهای دولتی» از مصاحبه با تحلیلگران و مدیران صنعت نساجی استخراج شدهاند.
متغیرهای سطح پژوهش حاضر که وضعیت سیستم را در هر لحظه مشخص میکنند و تغییرات آنها میتوانند به توصیف رفتار سیستم در طول زمان کمک کنند، در جدول 4 خلاصه شدهاند.
جدول 4: متغیرهای سطح مدل و روابط آنها
Table 4. Model Level Variables and Their Relationships
|
معرفی |
نماد و روابط ریاضی |
|
برنامۀ بازاریابی سبز (مجموع سرمایهگذاریهای بر روی سبزکردن محصول و فرایند) |
gm= INTEG (gp+gpr,0) |
|
هزینۀ تولید (پایۀ هزینۀ تولید و تأثیرات محدودیتها و تسهیلات دولتی) |
pc= INTEG ((gl*eglfpc),1000) |
|
ظرفیت تولید (ظرفیت اولیۀ سازمان و افزایش ظرفیت طی دورهها) |
pcap= INTEG (ncap,100) |
|
میزان بالقوۀ تقاضای محصول (طی دورههای زمانی به دلیل شناختهشدن محصول افزایش مییابد که البته محبوبیت محصول میتواند آن را تسریع کند.) |
Prd= INTEG (MIN(po, 1e+006 ),1000) |
|
نگرانی ایجادشده در جامعه به دلیل آلایندگی بنگاه اقتصادی (باتوجهبه میزان آلودگی ایجادشده و حساسیت جامعه تعیین میشود.) |
W=pool*wcon |
منبع: یافتههای پژوهش
بیشتر متغیرهای سطح با ترکیب مرور منابع علمی داخلی و خارجی مرتبط با بازاریابی سبز و مدیریت داراییها و مصاحبه با تحلیلگران و مدیران صنعت نساجی تعیین شدهاند. برخی مانند «سطح داراییهای شرکت» عمدتاً از مرور منابع علمی داخلی و خارجی مرتبط با بازاریابی سبز و مدیریت داراییها استخراج شدهاند.
بهمنظور توصیف رفتار دینامیکی سیستم، پارامترهای ثابت مدل در جدول 5 ارائه شدهاند.
جدول 5: پارامترهای ثابت مدل و روابط ریاضی آنها
Table 5. Model Constant Parameters and Their Mathematical Relationships
|
معرفی |
روابط ریاضی |
|
حاشیۀ سود (بهصورت تقریبی و فرضی) |
bcon=0.2 |
|
تأثیر تبلیغ ضد محصول بر محبوبیت محصول (به ازای صد تبلیغ منفی در جامعه یک واحد از محبوبیت کالا در بازار کاسته میشود.) |
eabfpo=0.01 |
|
تأثیر محدودیتها و تسهیلات دولتی بر هزینۀ تولید |
eglfpc=10 |
|
تأثیر بازاریابی سبز بر محدودیتها و تسهیلات دولتی (هر واحد تسهیلات یا محدودیتهای دولتی 10 واحد در هزینههای تولید تأثیرگذار است.) |
egmfgl=-1e-005 |
|
تأثیر بازاریابی سبز بر محبوبیت محصول |
egmfpo=0.0001 |
|
تأثیر بازاریابی سبز بر درآمد مستقیم (ازآنجاییکه برای بازاریابی سبز باید هزینه شود، پس باعث کاهش درآمد مستقیم میشود.) |
egmfr=1 |
|
انرژی مصرفی به ازای یک واحد تولید کالا |
encon=100 |
|
آلودگی ایجادشده به دلیل مصرف یک واحد انرژی |
enpoolcon=0.01 |
|
تأثیر نگرانی ایجادشده در جامعه به دلیل آلایندگی محصول در محدودیتها و تسهیلات دولتی |
ewfgl=100 |
|
زمان پایان شبیهسازی |
Final time = 500 |
|
میزان سرمایهگذاری برای سبزکردن فرایند تولید به ازای یک واحد آلودگی |
gpfpoolcon=100 |
|
میزان سرمایهگذاری برای سبزکردن محصول به ازای یک واحد تولید آلودگی |
gprfpoolcon=200 |
|
زمان شروع شبیهسازی |
INITIAL TIME = 0 |
|
ضریب افزایش ظرفیت جدید |
ncapcon=0.001 |
|
قیمت فروش محصول (توسط سازمان تعیین میشود.) |
pric=10000 |
|
درصد استفاده از ظرفیت تولید (براساس سیاست کارخانه) |
rop=1 |
|
واحد زمانی شبیهسازی |
saveper = TIME STEP |
|
هزینۀ استاندارد تولید |
sc=1000 |
|
گام شبیهسازی |
TIME STEP = 10 |
|
میزان آلایندگی یک واحد حملونقل |
trpoolcon=1 |
|
درصد ضایعات و پسماند محصول |
wascon=0.05 |
|
میزان آلایندگی ضایعات و پسماند محصول |
Wwaspoolcon=10 |
|
میزان نگرانی ایجادشده در جامعه به دلیل یک واحد آلایندگی |
Wcon=0.001 |
منبع: یافتههای پژوهش
بیشتر پارامترهای ثابت با ترکیب مرور منابع علمی داخلی و خارجی مرتبط با بازاریابی سبز و مدیریت داراییها و مصاحبه با تحلیلگران و مدیران صنعت نساجی تعیین شدهاند. برخی مانند «درصد مالیات بر درآمد» عمدتاً از منابع علمی داخلی و خارجی مرتبط با بازاریابی سبز و مدیریت داراییها و برخی مانند «نرخ بهره وامهای دولتی» از مصاحبه با تحلیلگران و مدیران صنعت نساجی استخراج شدهاند.

شکل 1: کردار علت و معلولی مسئله
Figure 1. Cause and Effect Diagram of the Problem
منبع: یافتههای پژوهش
در شکل 1 تعدادی حلقههای بازخورد مثبت و منفی وجود دارد که کنترل کل سیستم را بر عهده دارند. حلقۀ 1 مربوط به بحث درآمد و توسعه است. میزان تولید و قیمت محصول از عوامل کلیدی در تعیین درآمد حاصل از فروش محصول در هر بنگاه اقتصادی به شمار میروند. این دو عامل بهطور مستقیم بر روی درآمد و سودآوری تأثیر میگذارند. درعینحال، مقداری از سود حاصلشده به توسعۀ ظرفیت تولید اختصاص مییابد (الهیاری و همکاران، 1399). همچنین، درآمد بیشتر به شرکتها این امکان را میدهد که در فناوریهای جدید سرمایهگذاری کنند که میتواند بهرهوری و ظرفیت تولید را افزایش دهد (زبیری، 1399)؛ بنابراین، این حلقه حلقۀ بازخورد مثبتی است که بهطور پیوسته به افزایش تولید و افزایش ظرفیت تولید منجر میشود.
دو حلقهای که با شمارۀ 2 مشخصشدهاند، مربوط به میزان سرمایهگذاری بازاریابی سبز به نسبت تولید محصول هستند. باتوجهبه میزان تولید، میزان آلودگی تعیین میشود و سپس باتوجهبه میزان آلودگی، مقدار سرمایهگذاری برای بازاریابی سبز تعیین میشود. این سرمایهگذاری باعث کاهش درآمد مستقیم شده و بنابراین، باعث کاهش تولید میشود؛ ازاینرو، این حلقهها، حلقههای بازخورد منفی هستند.
حلقۀ شمارۀ 3 نشاندهندۀ تأثیرات متقابل بین تولید، نگرانیهای اجتماعی و رفتار مصرفکننده است. با آلودگی ایجادشده به دلیل تولید محصول، نگرانیهای عمومی دربارۀ تأثیرات منفی آن بر سلامت و محیطزیست افزایش مییابد. نگرانیهای ایجادشده میتواند به تبلیغات منفی ضد محصول منجر شود. با افزایش تبلیغات منفی، محبوبیت محصول در بازار کاهش مییابد. مصرفکنندگان ممکن است از خرید آن محصول خودداری کنند یا به دنبال گزینههای پایدارتر سوق یابند؛ درنهایت، کاهش محبوبیت به کاهش تقاضا برای محصول منجر میشود؛ بنابراین، این حلقه، حلقۀ بازخورد منفی است.
حلقۀ شمارۀ 4 مربوط به نقش محدودیتهای دولتی است. این حلقه نیز بدینصورت عمل میکند که نگرانیهای اجتماعی ناشی از آلایندگی بنگاه اقتصادی باعث تدابیر محدودکنندۀ دولتی برای آن بنگاه اقتصادی میشود و این امر تأثیرات چشمگیری بر افزایش هزینۀ تولید و کاهش انگیزۀ تولید دارد؛ بنابراین، این حلقه نیز حلقۀ بازخورد منفی است.
حلقۀ شمارۀ 5 مربوط به نقش سرمایهگذاری بنگاه اقتصادی در ایجاد تسهیلات دولتی است. دولتها معمولاً برای تشویق بنگاهها به سرمایهگذاری در زمینههای زیستمحیطی، تسهیلات مالی و اعتباری ارائه میدهند. این تسهیلات میتواند شامل کاهش مالیات، اعطای وامهای کمبهره یا کمکهای مالی باشد. با دریافت تسهیلات و بهبود فرایندهای تولید، بنگاهها قادر خواهند بود هزینههای تولید خود را کاهش دهند. با کاهش هزینهها و افزایش سود، بنگاهها انگیزۀ بیشتری برای افزایش تولید پیدا میکنند؛ ازاینرو، این حلقه، حلقه بازخورد مثبت است.
حلقۀ 3 و حلقۀ 4 نقش انکارناپذیر نگرانیهای محیطزیستی در چرخۀ زنجیرۀ تأمین تولید را بیان میکند. اگر این حلقهها آزاد گذاشته شوند، بهسرعت باعث افزایش هزینۀ تولید به دلیل محدودیتهای اعمالشده ازجانب دولت میشوند و از طرفی نیز باعث کاهش محبوبیت محصول در جامعه به دلیل تبلیغات ضد محصول در جامعه میشوند. این دو عامل یعنی هزینۀ تولید زیاد و تقاضای محصول کم بهسرعت در طی چند دوره باعث غیراقتصادی بودن ادامۀ فعالیت میشوند و نابودی بنگاه اقتصادی را به همراه دارد. به همین منظور میبایست این چرخهها کنترل شوند تا از ورشکستگی بنگاه اقتصادی جلوگیری شود. ازآنجاییکه تنها عامل به وجود آمدن این چرخهها یا حلقههای بازخورد، نگرانی حاصل از آلایندگی محصول ارائهشده توسط بنگاه اقتصادی است، پس تنها عاملی که میتواند در این چرخه مؤثر واقع شود عاملی ضد آلایندگی و بهعبارتدیگر سرمایهگذاری سبز است؛ ازاینرو، حلقۀ شمارۀ 6 مربوط به نقش سرمایهگذاری بازاریابی سبز در محبوبیت محصول است. سرمایهگذاری بیشتر در بازاریابی سبز بهطور مستقیم به افزایش محبوبیت محصولات منجر میشود؛ زیرا این نوع بازاریابی به کسب آگاهی از محصولات دوستدار محیطزیست و نگرش مثبت مصرفکنندگان به آن کمک میکند. با افزایش آگاهی عمومی دربارۀ مزایای محیطزیستی و اجتماعی این محصولات، تقاضا برای آنها نیز به طرز چشمگیری افزایش مییابد؛ درنتیجه، این افزایش تقاضا و محبوبیت بهنوبۀ خود باعث میشود که شرکتها بیشتر به سرمایهگذاری در بازاریابی سبز روی آورند و این چرخه ادامه یابد؛ بنابراین، این حلقه نیز حلقۀ بازخورد مثبت در مدل است.
باتوجهبه کردار علت و معلول پژوهش و مشخصشدن نقش هریک از پارامترها در مدل سیستم دینامیکی، در شکل 2 کردار جریان مدل آورده شده است.

شکل 2: کردار جریان - موجودی مدل
Figure 2. Flow Chart - Model Inventory
منبع: یافتههای پژوهش
4-1. کردارهای متغیرهای حالت
در شکل 3 اینگونه مشاهده میشود که در ابتدا هزینۀ تولید روبهافزایش است و پس از طی چندین دوره به بیشترین حد خود رسیده است و سپس شیب نزولی به خود میگیرد. این رفتار اینگونه توجیهپذیر است که در ابتدا هزینههای زیادی برای ایجاد زیرساختهای بازاریابی سبز وجود دارد. این هزینهها شامل سرمایهگذاری در فناوریهای جدید، تغییرات در زنجیرۀ تأمین و آموزش کارکنان است؛ اما با گذشت زمان و ایجاد زیرساختها و افزایش محبوبیت محصول، هزینههای ثابت به ازای هر واحد محصول بهتدریج کاهش خواهد یافت.

شکل 3: تغییرات هزینۀ تولید نسبتبه زمان
Figure 3. Changes in production cost relative to time
منبع: یافتههای پژوهش
در شکل 4 نحوۀ تغییرات تقاضای محصول نسبتبه زمان آورده شده است. تقاضای محصولات در بازار بهطورمعمول با گذر زمان تغییر میکند و این تغییرات متأثر از عوامل مختلفی قرار دارد. این روند به دلایل عدم شناخت اولیه از محصول در مراحل ابتدایی، زمانبر بودن ایجاد زیرساختهای بازاریابی سبز و تأثیر رقابت در بازار رقابت با محصولات مشابه روی میدهد؛ درنهایت، ترکیب این عوامل باعث میشود که شیب افزایش تقاضا در ابتدا کند باشد و سپس با گذشت زمان و با افزایش شناخت و آگاهی مصرفکنندگان و بهبود زیرساختها بهتدریج شتاب بیشتری بگیرد (محقر و همکاران، 1399).

شکل 4: تغییرات تقاضای محصول نسبتبه زمان
Figure 4. Changes in product demand over time
منبع: یافتههای پژوهش
صنایع آلاینده بهطور مداوم درحال تولید آلودگیهای زیستمحیطی هستند و این موضوع به نگرانیهای اجتماعی دامن میزند. با افزایش شتاب تولید محصولات، این نگرانیها نیز تشدید میشود. اگر اقداماتی برای کاهش این نگرانیها انجام نشود، نهتنها به آسیب به محیطزیست، بلکه به ورشکستگی اقتصادی شرکتها نیز منجر شود.
همانگونه که در شکل 5 مشاهده میشود، باتوجهبه اینکه همواره صنایع آلایندگیهای زیستمحیطی دارند، هرچقدر تولید محصول در طی دورهها افزایش مییابد، نگرانیهای اجتماعی نیز شتاب بیشتری میگیرد.

شکل 5: نگرانی اجتماعی نسبتبه زمان
Figure 5. Social concern about time
منبع: یافتههای پژوهش
با افزایش شتاب تولید، فشار بر منابع طبیعی و محیطزیست نیز بیشتر میشود که این امر خود باعث تشدید نگرانیهای اجتماعی میشود. افزایش فشار بر منابع طبیعی به تشدید نگرانیهای اجتماعی منجر میشود. مردم نگران تأثیرات منفی تولیدات آلاینده بر سلامت خود و محیطزیست هستند (Lewis et al., 2023). این نگرانیها معمولاً در جوامع آسیبپذیر بیشتر احساس میشود، جایی که این جوامع بهطور نامتناسبی متأثر از آلودگیها قرار دارند.
مطابق شکل 6، افزایش نگرانیهای اجتماعی دربارۀ آلایندگی محصولات، نیاز به اقدامات بازاریابی سبز را بهشدت افزایش داده است. این نوع بازاریابی به شرکتها کمک میکند تا با ارائۀ محصولات و خدمات دوستدار محیطزیست، نهتنها به بهبود تصویر برند خود بپردازند، بلکه در راستای مسئولیت اجتماعی نیز گام بردارند (فتورهچی و همکاران، 1399).

شکل 6: میزان بازاریابی سبز نسبتبه زمان
Figure 6. The amount of green marketing relative to time
منبع: یافتههای پژوهش
مطابق شکل 7، افزایش درآمد شرکتها معمولاً به افزایش ظرفیت تولید منجر میشود. این رابطه به دلیل این واقعیت است که بخشی از درآمد حاصل از فروش محصولات یا خدمات به سرمایهگذاری در افزایش ظرفیت تولید اختصاص مییابد (الهیاری و همکاران، 1399).

شکل 7: ظرفیت تولید نسبت به زمان
Figure 7. Production capacity relative to time
منبع: یافتههای پژوهش
4-2. کردارهای متغیرهای نرخ
میزان محدودیتها و تسهیلات دولتی برای سرمایهگذاری در برنامههای سبز متأثر از ترکیبی از عوامل قانونی، اقتصادی، اجتماعی و فناورانه قرار دارد. این عوامل باعث تغییرات مداوم در سیاستها و رویکردهای دولتی به سرمایهگذاری در حوزۀ محیطزیست میشوند و بنابرین مطابق شکل 8، مشاهده میشود که نوسانات زیادی دارد.

شکل 8: میزان محدودیتها و تسهیلات دولتی
Figure 8. The extent of restrictions and government facilities
منبع: یافتههای پژوهش
افزایش محدودیتها ممکن است شامل مالیاتها، مجوزها و الزامات زیستمحیطی باشند که میتواند هزینههای تولید را افزایش و نیز به کاهش آلودگی منجر شود و درنتیجه بر سرمایهگذاری سبز تأثیر منفی بگذارد. درمقابل، کاهش محدودیتها و افزایش تسهیلات دولتی مانند وامها، یارانهها و مشوقهای مالی ازسوی دولت میتواند به افزایش سرمایهگذاری در فناوریهای سبز کمک کند که خود باعث کاهش آلودگی خواهد شد. شکل 9 میزان تغییرات آلودگی را در طول زمان نشان میدهد.

شکل 9: میزان آلودگی نسبتبه زمان
Figure 9. Pollution rate relative to time
منبع: یافتههای پژوهش
شکل 10 بیانگر افزایش محبوبیت محصول طبق گذشت زمان است. افزایش آگاهی عمومی دربارۀ مسائل زیستمحیطی، مصرفکنندگان را به خرید محصولات سبز ترغیب میکند. تحقیقات نشان دادهاند که مصرفکنندگان تمایل بیشتری به خرید محصولاتی دارند که ازنظر زیستمحیطی مسئولانه تولید شدهاند (محمدی و ناظمی، 1400). باتوجهبه تغییرات فرهنگی و اجتماعی، محصولات سبز بهعنوان نمادی از مسئولیت اجتماعی شناخته میشوند. این امر میتواند باعث ایجاد تمایل بیشتر در مصرفکنندگان برای خرید این محصولات شود (نژادعلی لفجمانی و همکاران، 1400). شرکتها با استفاده از استراتژیهای بازاریابی که بر روی جنبههای سبز و پایدار محصول تمرکز دارند، میتوانند تأثیر مثبتی بر تصویر برند و درنتیجه افزایش محبوبیت آن داشته باشند.

شکل 10: محبوبیت محصول نسبتبه زمان
Figure 10. Product popularity relative to time
منبع: یافتههای پژوهش
تولید بیشتر معمولاً به افزایش مصرف منابع و ایجاد ضایعات بیشتر منجر میشود که خود عامل اصلی آلودگی است (منوچهری و همکاران، 1398). برای مقابله با این چالش، باید نرخ سبزکردن محصولات نیز افزایش یابد. این شامل استفاده از فناوریهای نوین و پایدار در فرایندهای تولید، مانند بهینهسازی فرایندها برای کاهش ضایعات و مصرف انرژی است (عزیزمحمدلو و مدردی، 1397).

شکل 11: میزان سبزکردن محصول
Figure 11. The amount of greening of the product
منبع: یافتههای پژوهش
بنابراین، در شکل 11 مشاهده میشود که میزان سبزکردن محصول باگذشت دورههای مختلف شیب بیشتری به خود میگیرد.
استفادۀ بهینه از منابع و کاهش مصرف انرژی در فرایندهای تولید نهتنها هزینهها را کاهش میدهد، بلکه تصویر مثبتتری از برند ایجاد میکند (مقیمیکیا و نجفی، 1397).
شرکتهایی که به توسعه و اجرای برنامههای سبز اهتمام دارند، بهطورمعمول با روند افزایش تولید مواجه هستند؛ در این راستا، این شرکتها خود را متعهد به اتخاذ رویکردها و استراتژیهایی میسازند که به بهبود و سبزکردن فرایندهای تولیدی منجر شود. شکل 12 نشاندهنده میزان سبزکردن فرایند تولید در دوره مورد بررسی است. با استفاده از فناوریهای نوین و بهینهسازی فرایندها، این شرکتها قادرند ضایعات را کاهش دهند و منابع انرژی را بهطور مؤثرتری مدیریت کنند؛ بدین ترتیب، ادغام اصول پایداری در استراتژیهای تولید به این شرکتها امکان میدهد تا علاوهبر مسئولیت اجتماعی، به مزیت رقابتی دست یابند.

شکل 12: میزان سبزکردن فرایند تولید
Figure 12. The rate of greening of the production process
منبع: یافتههای پژوهش

شکل 13: ظرفیت جدید ایجادشده نسبتبه زمان
Figure 13. New capacity created relative to time
منبع: یافتههای پژوهش
در تحلیل تقاضا و ظرفیت تولید، رابطۀ بین افزایش تقاضا و ظرفیت جدید ایجادشده بهوضوح در شکل 13 مشاهده میشود. مدلهای دینامیک سیستم پژوهش نشان میدهند که افزایش اقدامات بازاریابی سبز میتواند به افزایش درخور توجهی در تقاضا و فروش منجر شود. وقتیکه شیب تقاضا در طول زمان افزایش مییابد، این امر به معنای آن است که مصرفکنندگان تمایل بیشتری به خرید محصول دارند. این امر ناشی از تعامل مثبت بین آگاهی مصرفکنندگان، تصویر برند و تأثیر اجتماعی است که همگی به تقویت تمایل خرید محصولات سبز کمک میکنند (سیوندیپور و موسویراد، 1396)؛ درنتیجه، شرکتها برای پاسخگویی به این تقاضای فزاینده باید ظرفیت تولید خود را افزایش دهند.
نتایج حاصل از پژوهش حاضر حاکی است که روش پویاییهای سیستم بهعنوان ابزاری حیاتی در تحلیل سیستمها و فرایندهای پیچیده توانسته است با ارائۀ شبیهسازیهای مؤثر، تأثیرات متقابل بین اجرای برنامههای بازاریابی سبز و بازدۀ داراییها در طول زمان ارائه دهد. این شبیهسازیها با در نظر گرفتن عوامل مختلف درک عمیقتری از چگونگی ارتباط این دو عنصر در طی زمان ارائه میدهند؛ عواملی نظیر میزان محدودیتها و تسهیلات دولتی، محبوبیت محصول نسبتبه زمان، میزان آلودگی نسبتبه زمان، میزان سبزکردن محصول و ظرفیت جدید ایجادشده نسبتبه زمان.
این مدل به تصمیمگیرندگان سازمانی و سیاستگذاران اجازه میدهد تا تأثیر سیاستهای حمایتی دولت و تغییرات رفتار مصرفکننده را در فرایندهای تصمیمسازی خود لحاظ کنند و بدین ترتیب، سیاستها و برنامههای اجرایی را با واقعیتهای بازار و جامعه منطبق سازند.
شرکتها با بهرهگیری از نتایج مدل قادر خواهند بود تخصیص بهینۀ منابع مالی و عملیاتی را در حوزۀ بازاریابی سبز انجام دهند و ریسکهای ناشی از نوسانات بازار و تغییرات سیاستهای دولتی را به شکل مؤثرتری مدیریت کنند که این موضوع به حفظ پایداری و افزایش بازدۀ داراییها کمک میکند.
نتایج شبیهسازیهای پژوهش حاضر نشان داد که اولاً فزایش اقدامات بازاریابی سبز میتواند بهطور چشمگیری به افزایش تقاضا و فروش منجر شود (شکل 4). این امر به دلیل تغییرات در نگرش مشتریان و افزایش آگاهی آنها از مسائل زیستمحیطی است (شکل 5). این تغییر در نگرش افراد، بهویژه در میان نسل جوانتر به معنای تقاضای فزاینده برای محصولات پایدار و دوستدار محیطزیست است؛ بنابراین، اگر برندها قادر به معرفی هویت سبز خود باشند و در راستای کاهش اثرات منفی محیطی خود گام بگذارند، میتوانند به طرز چشمگیری بر جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان فعلی تأثیر بگذارند. دومین نکتهای که باید مدنظر قرار گیرد، تأثیر مثبت افزایش آگاهی از مسائل زیستمحیطی در فرایند بازاریابی محصولات است. باتوجهبه اینکه رسانهها و شبکههای اجتماعی بهطور گستردهای مسائل زیستمحیطی را پوشش میدهند، مردم هر روز بیشتر در معرض اطلاعات و اخبار مربوط به تغییرات آب و هوایی، آلودگی و معضلات زیستمحیطی قرار میگیرند؛ به همین دلیل، برندهایی که قادرند خود را با رویکردهای پایدار و مسئولیتپذیر هماهنگ سازند، در نظر مشتریان بهعنوان گزینههای برازندهتر و مطمئنتر محسوب میشوند. سوم اینکه تلاش برای بهبود تصویر برند ازطریق اقدامات بازاریابی سبز میتواند به ایجاد رابطهای مثبت و پایدار میان برند و مشتریان منجر شود. این نوع از بازاریابی نهتنها به فروش بیشتر محصولات کمک میکند، بلکه با تقویت حس تعلق و مشارکت مشتریان با برند، وفاداری بیشتری نیز ایجاد میکند. مشتریان به برندهایی که مسئولیتپذیر هستند و به حفظ محیطزیست اهمیت میدهند، بیشتر اعتماد میکنند و ازاینرو، احتمال خرید مکرر و توصیۀ آن برند به دیگران افزایش مییابد.
یکی از نگرانیهای کلیدی بنگاههای اقتصادی در توسعه و اجرای برنامههای بازاریابی سبز، ملاحظات مالی است. اگرچه برنامههای سبز ممکن است در کوتاهمدت بار مالی سنگینی ایجاد کنند، در بلندمدت میتوانند به بهبود عملکرد مالی و افزایش بازده سرمایه منجر شوند (Chen & Feng, 2019).
نتایج شبیهسازی پژوهش حاضر بیانگر افزایش محبوبیت محصول سبز طی گذشت زمان پس از اجرای برنامههای بازاریابی سبز است (شکل 10). برنامههای بازاریابی سبز میتوانند به بهبود شهرت برند و جذب مشتریان جدید کمک کنند که این خود میتواند به افزایش فروش و سودآوری منجر شود (کیخا و همکاران، 1398). این نتیجه با نتایج پژوهش (Leonidou et al., 2013) همخوانی دارد؛ ازاینرو در وهلۀ اول، طراحی و تولید محصولاتی به شرکتها پیشنهاد میشود که از مواد اولیۀ زیستمحیطی و پایدار ساختهشدهاند. محصولات باید بهوضوح مزایای زیستمحیطی خود را به مشتریان نشان دهند. پیشنهاد عملی دوم، انتخاب بستهبندیهایی است که بازیافتشونده یا تجزیهپذیر هستند. این اقدام نهتنها تأثیر مثبت بر محیطزیست دارد، بلکه میتواند بهعنوان عامل تمایز در بازار عمل کند. پیشنهاد عملی دیگر، نهادینهسازی باور به بازاریابی سبز در فلسفه و چشمانداز بنگاه اقتصادی است. این شامل آموزش کارکنان و مدیران دربارۀ اهمیت محیطزیست و مزایای بازاریابی سبز است (محمدیفر و سلیمانی، 1400). برگزاری دورههای آموزشی برای کارکنان بهمنظور افزایش آگاهی آنها از اهمیت بازاریابی سبز در ماندگاری بنگاه اقتصادی و نیز اجرای مؤثرتر برنامههای سبز با هزینۀ کمتر است. این آموزشها میتواند شامل مباحثی نظیر اصول پایداری، روشهای بازاریابی سبز و چگونگی ارتباط مؤثر با مشتریان باشد. ارتقای آگاهی کارکنان نهتنها موجب افزایش بهرهوری میشود، بلکه به تقویت هویت سبز سازمان کمک میکند. پیشنهاد دیگر، ارائۀ گزارشهای شفاف دربارۀ اقدامات زیستمحیطی برند، شامل اهداف، پیشرفتها و چالشها توسط سازمانها است. این اقدام میتواند اعتماد مشتریان را جلب کند و نشاندهندۀ تعهد برند به پایداری باشد. ارائۀ تخفیف یا مشوق برای خرید محصولات سبز نیز میتواند انگیزهای برای مشتریان باشد تا انتخابهای پایدارتری داشته باشند؛ درنهایت شناسایی و هدفگذاری گروههای خاصی از مشتریان که به مسائل زیستمحیطی اهمیت میدهند و استفاده از دادههای بازار برای درک بهتر نیازها و ترجیحات این گروهها میتواند در این زمینۀ مؤثر باشد.
تغییرات ناگهانی در بازار یا نپذیرفتن محصولات سبز توسط مشتریان ممکن است به کاهش درآمد و افزایش ریسک مالی منجر شود. نتایج شبیهسازی پژوهش حاضر نشان میدهد که استفادۀ بهینه از منابع و کاهش مصرف انرژی در فرایندهای تولید نهتنها هزینهها را کاهش میدهد، بلکه میتواند تصویر مثبتتری از برند ایجاد کند (شکلهای 10، 11 و 12)؛ ازجمله مهمترین راهبردهای پیشنهادی در این زمینه به بنگاهها، بهینهسازی فرایندها و تجزیهوتحلیل و بهبود فرایندهای تولید برای شناسایی نقاطی است که میتوان مصرف انرژی و منابع را کاهش داد که شامل استفاده از فنهای تولید ناب و شش سیگما برای کاهش اتلاف و افزایش کارایی است (فتورهچی و همکاران، 1399). پیشنهاد عملی دیگر، انتخاب منابع انرژی تجدیدپذیر یا جایگزینی منابع انرژی سنتی با منابع تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، بادی و زیستتوده است. سرمایهگذاری در پنلهای خورشیدی برای تأمین بخشی از نیاز انرژی بنگاه میتواند به کاهش هزینههای انرژی و افزایش استقلال انرژی منجر شود.
براساس نتایج شبیهسازی پژوهش حاضر در شکل 6، یافتههای پژوهش Leonidou et al.(2013) تأیید میشود. این یافتهها نشان میدهند که میزان محدودیتها و تسهیلات دولتی برای سرمایهگذاری در برنامههای سبز، متأثر از ترکیبی از عوامل قانونی، اقتصادی، اجتماعی و فناورانه قرار دارد؛ در این راستا، سازوکارهای تشویقی مالیاتی و اعتباری مطابق با نیازهای خاص صنایع مختلف پیشنهاد میشود؛ برای نمونه، میتوان تسهیلات ویژهای برای صنایع آلایندهای تعریف کرد که قصد تغییر مسیر به سمت روشهای پایدار را دارند. همچنین، ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری سبز که امکان تأمین مالی برای پروژههای دوستدار محیطزیست را فراهم میکنند نیز بهعنوان راهحلی درخور توجه پیشنهاد میشود. این صندوقها میتوانند با همکاری دولت و بخش خصوصی تشکیل شوند و با شفافیت و رعایت استانداردهای محیطزیستی، اعتماد سرمایهگذاران را جلب کنند؛ درنهایت، طراحی و اجرای پروتکلهای تشویقکننده در راستای حمایت از سرمایهگذاری در پروژههای سبز نیز پیشنهادی ضروری به نظر میرسد. این پروتکلها باید شامل معیارهای مشخصی برای ارزیابی و حمایت از پروژههای سبز، بهویژه در مراحل اولیه و پیشرفت اقتصادی آنها باشد؛ بهاینترتیب، میتوان اطمینان حاصل کرد که سرمایهگذاران با واگذاری سرمایههای خود به پروژههای سبز از حمایتهای مالی و فناوری مناسب بهرهمند خواهند شد.
نبود دسترسی کامل به دادههای واقعی درزمینۀ اجرای برنامههای بازاریابی سبز و تأثیرات آن بر بازدۀ داراییها از مهمترین محدودیتهای پژوهش حاضر است. همچنین، وجودنداشتن الگوهای استاندارد در ارزیابی تأثیرات برنامههای بازاریابی سبز به نتایج مقایسهنشدنی منجر میشود. تحقیقات آتی میتوانند بر پژوهش در زمینۀ تأثیرات برنامههای بازاریابی سبز در صنایع مختلف، توسعۀ مدلهای بهینهسازی برای ارزیابی و پیشبینی تأثیرات متقابل میان برنامههای بازاریابی سبز و بازدۀ داراییها و ارزیابی تأثیرات زیستمحیطی ناشی از برنامههای بازاریابی سبز و ارتباط آن با بازدۀ اقتصادی متمرکز شوند.