Document Type : Original Article
Authors
1 PhD Student, Department of Management, Faculty of Management, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
2 Assistant Professor of Management, Department of Management, Faculty of Management, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
3 Associate Professor, Department of Management, Faculty of Management, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
در دو دهۀ گذشته متخصصان و کارشناسان از تأثیر احساسات برای درک بهتر رفتار مشتری آگاه شدهاند (فیض و همکاران، 1397). امروزه اهمیت رفتار مصرفکننده در صنایع و حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر کسی پوشیده نیست (جعفری هفتخوانی و محسنی، 1399). درک عمیق رفتار مصرفکننده نیز بدون دانستن عوامل مؤثر بر رفتار وی امری بعید به نظر میرسد (غفوریان شاگردی و همکاران، 1399)؛ بنابراین، برای فهم نیتهای رفتاری مصرفکننده نیاز به شناخت عواملی است که شدت تمایل انجامدادن رفتار را تحتتأثیر قرار میدهد (کریمی و همکاران، 1400)؛ از این رو عمل خرید را نمیتوان یک عمل بهطور کامل منطقی درنظر گرفت؛ زیرا احساسات مشتری در عمل خرید نقشبرجستهای دارد و مصرفکنندۀ هیجانی-احساساتی در جستوجوی انگیزههای احساسی درطول تجربۀ خرید و مصرف خود است (Chebab‚ 2010) و این احساسات ممکن است بهصورت بدبینی در مشتری تجلی پیدا کند (Suman et al.‚ 2019; Dissanayake‚ 2022). بدبینی مشتریان، بازتاب باور به این مهم است که شرکتها در برخورد با مشتریان خود صداقت کمی دارند (Muncy & Iyer‚ 2020). مشتریان اغلب در برخورد با شرکتها احساس نارضایتی و ناخرسندی دارند و درپی تلاش برای بروز احساسات خود بر شرکتها و کسبوکارها هستند (فیض و همکاران، 1397). در بازاریابی، مطالعات بدبینی بر ساختارهای مرتبط مانند شک و تردید در بازاریابی علّی (Cause-related Marketing) و بیاعتمادی در ارتباطات تبلیغاتی متمرکز است (Webb & Mohr‚ 1998; Boush et al.‚ 1994). با مرور پیشینۀ بدبینی (Helem et al.‚ 2015) و با وجود تفاوتهای آشکار در تعریفهای خاص بدبینی، ایدۀ اساسی در بیشتر مطالعات و زمینهها این است که «بدبینی یک نگرش منفی است که میتواند ازنظر کانون و مرکزیت، گسترده یا خاص باشد و ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری دارد» (Suman et al.‚ 2019; Chylinski & Chu‚ 2010). بدبینی بهطور رایج مرتبط با سوءظن، بدگمانی، شک و تردید و بیاعتمادی به محرکهای عامل و واکنشی از نارضایتی، ازخودبیگانگی و مقاومت یا حتی خصومت نسبت به عامل است (Shukor et al.‚ 2019; Tran et al.‚ 2022). Helem et al. (2015) بیان میکنند که بدبینی مصرفکننده، شرایطی برای تفسیر و واکنش به موقعیتها ازسوی مصرفکننده است که به نظر میرسد متناسب با ادراک شخصیتی شخص باشد (Dissanayake‚ 2022). بدبینی مصرفکننده با شک و سوءظن پایدار به پیامها، نیتهای برندها و خردهفروشان اغلب بهعنوان یک ابزار دفاعی روانشناختی دربرابر تلاشهای ترغیبی درنظر گرفته میشود (Helem et al.‚ 2015; Mete‚ 2013; Chylinski & Chu‚ 2010; Darke & Ritchie‚ 2007). این نوع بدبینی بهعنوان یک ابزار روانشناختی برای مقاومت دربرابر تکنیکهای بازاریابی استفاده میشود (Liu et al.‚ 2022)؛ البته تعریف بدبینی تنها به دیدگاه روانشناختی محدود نمیشود (Özkan Pir‚ 2022). درواقع، بدبینی ابزار قدرتمند افراد بدبین است و به مصرفکننده کمک میکند تا جنبهها و حقایق پنهان بازاریابی را آشکار کند (Arli et al.‚ 2017) و دستکاریها و سوءاستفادههای پشت تلاشهای ترغیبی را ببیند؛ بنابراین مشتریان میتوانند بهگونهای رفتار کنند که تئوریهای بازاریابی مانند رضایت و وفاداری را به چالش بکشانند (Acikgoz & Perez - Vega‚ 2022). برای مثال، زمانی که گزینههای جذابی در بازار وجود دارد، مشتریان راضی ممکن است بهدلیل پشیمانی از تصمیمات قبلیشان، تأمینکنندۀ خود را تغییر دهند (Andersson‚ 1996; Choi et al.‚ 2018). همچنین، ممکن است عوامل دیگری مانند تصویر برندِ گزینههای موجود در بازار (Lutz et al.‚ 2020)، تعهد و اعتماد مشتری، گرفتاری و نرمها و هنجارهای اجتماعی (Shukor et al.‚ 2019) در این زمینه نقشی بازی کنند. این امر برای مشتریان ناراضی نیز صدق میکند و بهصورت عکس مطالب بیانشده برخی مشتریان درصورت نارضایتی باز هم به تأمینکنندۀ خود رجوع میکنند (فیض و همکاران، 1397). این امر ممکن است، بهدلیل هزینۀ فراوان تغییر تأمینکننده یا کمبود گزینههای بهتر، روی دهد؛ درنتیجه مشتریان به تأمینکنندۀ قبلی مراجعه میکنند و وفادار میمانند. اینگونه به نظر میرسد که چنین موقعیتهایی در زندگی واقعی زیاد باشد (Chylinski & Chu‚ 2010). واقعیت این است هنگامی که مشتریان اینگونه رفتار میکنند، قدرت پیشبینی و تشخیص رضایت مشتری را تضعیف میکنند و درنتیجه، تئوری وفاداری و فعالیتهای بازاریابی را به چالش میکشانند (Helem et al.‚ 2015). از این روست که شناخت مشتریان و حالتهای روحی آنان بسیار حائز اهمیت است. این امر تأیید شده است که هزینۀ جذب مشتری جدید بسیار بیشتر از هزینههای مشتریان وفادار است. همچنین، یک مشتری ناراضی نسبت به برند محصول و شرکت اقدامات ضد تبلیغاتی انجام و نارضایتی خود را به تعداد زیادی از مشتریان انتقال خواهد داد؛ بنابراین شناخت و مطالعۀ عوامل مؤثر بر بدبینی برای شرکتها و مدیران بازاریابی بسیار حیاتی است (جعفری هفتخوانی و محسنی، 1399).
عوامل موثر بر بدبینی مصرفکننده در پژوهشهای مختلفی تأیید شده است؛ اما پژوهشی وجود ندارد که مدلی جامع و یکپارچه را برای این مفهوم در بازار و براساس نظرهای مصرفکنندگان طراحی و ارائه کند. اهمیت این موضوع بهویژه در صنعت خودرو سبب شده است تا این پژوهش بهدنبال طراحی مدلی باشد که فرآیند بدبینی مصرفکننده را در صنعت خودرو نشان دهد؛ بنابراین، در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با بررسی سیستماتیک پیشینه، عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده در صنعت خودروسازی بررسی شود.
1-2. رفتار مصرفکننده
شناخت رفتار مصرفکنندگان بهطور تقریبی درتمامی جنبههای بازاریابی کاربرد دارد. اطلاعات دربارۀ مصرفکنندگان به بازاریابان کمک میکند تا بازار را تعریف و فرصتها و تهدیدهای موجود در بازار را شناسایی کنند (اقبالی و همکاران، 1400). مطالعۀ رفتار مصرفکننده به شرکتها کمک میکند تا راهبردهای بازاریابی خود را بهبود بخشند که این خود به درک چگونگی تفکر و احساس مصرفکنندگان دربارۀ مارکها و محصولات مختلف کمک میکند (Claiborne & Sirgy‚ 2015). رفتار مصرفکننده به بازاریابان کمک میکند تا شیوههای بازاریابی استفادهشدۀ خود را توسعه دهند (Sokiente et al.‚ 2019). رفتار مصرفکننده شامل کلیۀ خدمات، ایدهها و محصولات ملموس میشود (اقبالی و همکاران، 1400). رفتار مصرفکننده بهمعنی مطالعۀ فرایندهای مربوط به انتخاب، خرید، استفاده و یا دورانداختن (کنارگذاشتن) محصولات، خدمات، افکار و یا تجربهها ازسوی افراد برای برطرفکردن نیازها و امیال است (حسینی و همکاران، 1401). اگنیهوتری و همکاران رفتار مصرفکننده را «مطالعۀ واحدهای خریدکننده و فرآیندهای مبادله، دستاندرکار اکتساب، مصرف و دورانداختن کالاها، خدمات، تجارب و ایدهها» تعریف کردهاند (Agnihotri et al.‚ 2017; Cheng & Shiu‚ 2018; Pan et al.‚ 2019). رفتار مصرفکننده کاربردهای فراوانی دارد. در تعریفی دیگر نگرشهای مصرفکننده شامل باورهای مربوط به برخی از اشیا، احساسات مربوط به آن شیء و رفتارهای آنها دربرابر برخی از اشیا درزمینۀ بازاریابی است (Xiao & Porto‚ 2019).
یکی از کاربردهای رفتار مصرفکننده، ایجاد راهبردهای بهتر بازاریابی است. کاربرد دوم، شکلگیری سیاستهای عمومی است. سومین کاربرد مربوط به بازاریابی اجتماعی است که بهجای فروش چیزی شامل جلب ایده به مصرفکنندگان است (Zeeshan‚ 2019).
2-2. بدبینی
روانشناسان، بدبینی را بهعنوان اندیشههای بدبینانۀ فرد دربارۀ آینده و انتظارات نامعقولش برای خود و دیگران تعریف میکنند. به عقیدۀ آنان افراد بدبین معتقدند که دیگران سطح فکر پایینی دارند، خودخواه هستند و ارزشی برای اعتماد و وفاداری قائل نیستند (Ketron‚ 2016). گرایش به بدبینی و اعتقاد به بیارزشی زندگی، در تاریخ بشر همواره وجود داشته است. هرگاه عوامل منفی نظیر نابسامانیهای روانی و اجتماعی ایجاد شود و افراد نتوانند از عهدۀ مشکلات برآیند، بهسوی بدبینی گرایش مییابند (مرتضوی و فقیهی، 1396). Wrightsman (1992) بدبینی را مجموعهای منسجم از باورها و انتظارات از رفتار مردم تعریف میکند که بخشی از چشماندازهای کلی فرد نسبت به ماهیت بشر است (بلوچی و رستگار، 1394). Abraham (2000) بدبینی را بسیج احساسات منفی و عناصر احساسی مانند تمسخر و تحقیر، خشم، عصبانیت، خجالت، پریشانی و زجر تعریف میکند.
بنابراین بدبینی ازجمله موضوعات مهم رفتاری است که بر خریدار، فروشنده و مصرفکننده اثرگذار است (Helem et al.‚ 2015). بررسی مفهوم بدبینی در ارتباط با رفتار مصرفکننده نشاندهندۀ این اعتقاد است که شرکتها فاقد یکپارچگی لازم برای تأکید بر بیصداقتی و یا وعدههای توخالی هستند (Acikgoz & Perez - Vega‚ 2022).
خنیفر و همکاران (1400) در پژوهشی با عنوان تأثیر بازاریابی خیرخواهانه بر قصد خرید مصرفکننده (موردمطالعه: مصرفکنندگان تک ماکارون) نشان دادند که بازاریابی خیرخواهانه بر جذابیت برند، احساسات اخلاقی و قصد خرید مصرفکننده تأثیر مثبت و معنادار دارد؛ ولی بر بدبینی مصرفکننده اثر معکوس و معنادار دارد. همچنین، احساسات اخلاقی و هویت مصرفکننده با شرکت نیز بر قصد خرید تأثیر مثبت و معنادار دارند.
درویشپور و همکاران (1395) پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر نگرش و قصد خرید مشتریان برندهای خردهفروشی بر اعتماد، بدبینی و سود درک شده (مطالعۀ موردی: فروشگاه زنجیرهای اتکا در شهرستان اراک) انجام دادند. نتایج نشان داد که قصد خرید با نگرش، نگرش با سود درکشده و بدبینی با سود درکشده یک تأثیر مثبت و معنادار دارد و اعتماد با سود درکشده تأثیر معنادار ندارد.
سلطانینژاد و همکاران (1394) پژوهشی با عنوان تأثیر احساسات اخلاقی و بدبینی مصرفکننده بر قصد خرید کالاهای بازاریابی خیرخواهانه: نقش تعدیلگر خودپنداری و گرایشهای فرهنگی انجام دادند. نتایج پژوهش نشان داد که احساسات اخلاقی بر قصد خرید کالاهای بازاریابی خیرخواهانه تأثیر مثبت و معناداری دارد و بدبینی مصرفکننده بر قصد خرید کالاهای بازاریابی خیرخواهانه تأثیر منفی و معناداری دارد.
دهقانیزاده بغدادآبادی و سعید نیا (1399) پژوهشی با عنوان تأثیر بدبینی شخصیتی، تشویش ذهنی، نیاز به شناخت و باورهای اخلاقی مشتریان بر سطوح مختلف بدبینی و حمایت از برند انجام دادند. نتایج حاکی از آن است که بدبینی شخصیتی بر بروز بدبینی مشتریان، استرداد محصول، سطحهای مختلف بدبینی و جهتدهی به بازار تأثیر مستقیم دارد.
قلیزاده و همکاران (1394) پژوهشی با عنوان پاسخ مشتری به رفتار غیراخلاقی خردهفروشان (موردمطالعه: خریداران خردهفروشی درسطح شهر تهران) انجام دادند. براساس نتایج پژوهش، درک نابرابریهای اخلاقی بر عدم تأیید هنجارهای اخلاقی اثرگذار بوده است که در نتیجۀ این عدم تأیید، مشتریان خردهفروشان را تحریم میکنند. ازسوی دیگر، اعتقاد به هنجار برابری اخلاقی، تأثیری مثبت و مستقیم بر خشم دارد که بهدنبال این خشم نیز، تحریم خردهفروشان صورت میگیرد.
Dissanayake (2022) پژوهشی با عنوان مکانیسم میانجی باورهای اخلاقی مصرفکننده در تعیین تأثیر بدبینی و همدلی بر قصد خرید سبز انجام دادند. نتایج نشان میدهد که همدلی و بدبینی، قصد مصرفکننده را برای خرید مستقیم و غیرمستقیم محصولات سبز با باورهای اخلاقی پیشبینی میکند. علاوه بر این، مطالعه به مدیران کمک میکند تا استراتژیهای بازاریابی مانند تبلیغات متمرکز همدلانه و اخلاقی را برای ترویج نیت خرید سبز مشتریان بیان کنند. Utkutuğ (2021) پژوهشی با عنوان نقش واسطهای مسئولیت اجتماعی و زیستمحیطی در رابطۀ بین ارزشهای مادی، بدبینی مصرفکننده و کیفیت محصول / خدمت انجام داد. یافتهها نشان داد که ارزشهای مادی با نقش میانجی مسئولیت اجتماعی و زیستمحیطی شرکتها، ارزیابیهای مثبت از کیفیت محصول / خدمات درکشده را تقویت میکنند؛ درحالی که بدبینی منجر به ارزیابی منفی کیفیت محصول / خدمت بدون نقش میانجی مسئولیت اجتماعی و زیستمحیطی میشود. Akçay & Özdemir (2021) پژوهشی با عنوان تأثیر رفتارهای فروش غیراخلاقی بر بدبینی مصرفکننده و نقش تعدیلکنندۀ ویژگیهای جمعیتی: مطالعه برروی بخش خدمات انجام دادند. براساس نتایج این مطالعه مشخص شد که رفتارهای فروش غیراخلاقی تأثیر مثبت و معناداری بر بدبینی مصرفکننده نسبت به بخش خدمات و پایینبودن سطح تحصیلات افراد دارد؛ اما براساس جنسیت، وضعیت تأهل، سن و درآمد تفاوت معناداری ندارد.Ketron (2016) پژوهشی با عنوان بدبینی مصرفکننده و فریب ادراکشده در اندازۀ غرور: نقش تعدیلی صداقت خردهفروش (DIS) انجام داد. نتایج نشان میدهد که در سطحهای بالای بدبینی مصرفکننده، آگاهی قبلی از شیوههای فریبنده، تأثیر معناداری بر فریب درکشده ازسوی مشتری دارد؛ درحالی که صداقت خردهفروشان با موضوعات اندازهگیری به مسدودکردن این نفوذ کمک میکند. علاوه بر این، فریب درکشده منجر به کاهش نتایج مصرفکننده میشود و یافتههای قبلی در پیشینه را تأیید میکند.
پس از بررسی پیشینهها اینگونه مشخص شد که موضوع بدبینی مصرفکننده بهدلیل جدیدبودن و بینرشتهایبودن در پژوهشهای کمّی به آن پرداخته شده است که در این پژوهشها انسجام و یکپارچگی کافی در نتایج وجود ندارد و دستهبندیهای صورتگرفته خیلی کلی است؛ بنابراین در پژوهش حاضر، سعی شد تا با دیدی دقیق و رویکردی جامع، بدبینی مصرفکننده و دستهبندی عوامل مؤثر بر آن بررسی شود. به همین خاطر برای شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر بدبینی مصرف کننده از روش فراترکیب بهره گرفته شد.
پژوهش حاضر ازنظر ماهیت، کیفی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. به همین خاطر، براساس شیوۀ گردآوری دادهها در دستۀ مطالعات اسنادی-کتابخانهای قرار میگیرد. در پژوهش حاضر کوشش شده است تا عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده شناسایی و با روش فراترکیب مقالات موجود درحوزۀ رفتار مصرفکننده، نگرشها و عوامل رفتاری بدبینی مصرفکنندگان بررسی و عوامل مؤثر از مقالات مرتبط استخراج شود. جامعۀ آماری پژوهش، مقالات معتبر و مرتبط با موضوع بین سالهای 2022 تا 2000 میلادی است. در روش فراترکیب، بازنگری مطالعات پیشین و فرآیند چارچوببندی مجدد مفاهیم با ادغام تفسیری نتایج پیشین، صورت میپذیرد. به همین خاطر در پژوهش حاضر سعی شد برای تجزیهوتحلیل فراترکیب از روش هفت مرحلهای سندروفسکی و باروسو که از مهمترین و معتبرترین روشهای فراترکیب است، استفاده شود. درادامه، تعریف و توضیح روش فراترکیب و مراحل آن آمده است.
فراترکیب نوعی مطالعۀ کیفی است که در آن نتایج مطالعات مختلف کیفی با یکدیگر تلفیق و یکپارچه میشود؛ درنتیجه نمونۀ مدنظر برای فراترکیب از مطالعات کیفی منتخب و براساس ارتباط آنها با پرسش پژوهش تشکیل میشود (هاشمیان و همکاران، 1398). فراترکیب با فراهمکردن نگرشی نظاممند برای پژوهشگران با ترکیب پژوهشهای کیفی منتخب به کشف موضوعات و استعارههای جدید و اساسی میپردازد؛ بنابراین با این روش میتوان دانش جاری را ارتقا داد و دید جامع و گستردهای را به مسائل به وجود آورد (دقتی و همکاران، 1398). در یک فراترکیب به استفادۀ مجدد از دادههای دستاول ناشی از مشاهدهها یا مصاحبهها، اشاره نمیشود، بلکه فراترکیب درسطحی رخ میدهد که در آن محققان اصلی از مطالعات اولیه بینش خود را مطابق با درک و تفسیر خود دادهها انجام دادهاند. با مقایسۀ بررسیهای پژوهشی که محققان آن بهدنبال ایجاد انسجام مفهومی یک بدنۀ پژوهش هستند، مزایای یک فراترکیب را میتوان در تثبیت تجربی مطالعات اولیه برای ایجاد تئوری درنظر گرفت (Hoon‚ 2013).
در پژوهش حاضر از روش فراترکیب برای مقایسه، تفسیر، ترجمه و ترکیب معیارهای مختلف استفاده شده است. همچنین، از روش هفتمرحلهای Sandelowski & barroso (2006) برای اجرای فراترکیب استفاده میشود؛ زیرا این روش پرکاربردترین روش اجرای فراترکیب در پژوهشهای دانشگاهی در سالیان اخیر بوده است. مراحل این روش در شکل 1 مشخص است (Sandelowski & barroso‚ 2006):
شکل1: مراحل روش فراترکیب (Sandelowski & barroso‚ 2006)
Figure 1: The Steps of Hybridization Method
اولین مرحله از روش فراترکیب، تنظیم سؤال پژوهش است. برای تنظیم این سؤال یا هدف، ابتدا باید «چه چیزی» مشخص شود. در این مقاله شناسایی عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده بررسی میشود. در گام بعدی باید با پرسش «چهکسی» جامعۀ بررسیشده را مشخص کرد که در این پژوهش پایگاههای داده و مجلات معتبر خارجی (Scince Direct, Emerald, Springer, IEEE, Taylor & Francis, Wiley) که به بررسی عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکنندگان پرداختهاند، بررسی میشود. در مرحلۀ بعد با پرسش «چه زمانی» چارچوب زمانی مقالات بررسیشده مشخص میشود. در این پژوهش مطالعات خارجی در بازۀ زمانی 2000 الی 2022 میلادی بررسی میشود. سؤال آخر پرسش «چگونه» است که بیانگر روشی است که برای گردآوری دادههای پژوهش استفاده میشود. برای گردآوری دادهها از پژوهشهای صورتگرفته با روشهای علمی (کیفی، کمّی و آمیخته) درحوزۀ رفتار مصرفکننده و نگرشهای مصرفکننده استفاده شده است. باتوجه به ذکر موارد فوق، سؤال پژوهش برای گامهای بعدی فراترکیب به شرح زیر است:
- عوامل اثرگذار بر بدبینی مصرفکننده کدام است؟
- چگونه میتوان عوامل مؤثر شناساییشدۀ بدبینی مصرفکنندگان را گروهبندی کرد؟
دومین مرحله از روش فراترکیب، مرور نظاممند پیشینه است. در این مرحله به جستوجوی نظاممند مطالعات منتشرشده در مجلهها و پایگاههای مختلف پرداخته میشود. در این راستا محقق کلمات کلیدی مناسب و مرتبط با پژوهش را انتخاب میکند و به شناسایی دقیق و منظم مقالات مرتبط با کلیدواژههای مطرحشده در پایگاههای علمی نظیر Scince Direct, Emerald, Springer, IEEE, Taylor & Francis, Wiley, میپردازد. کلمات کلیدی مرتبط با پژوهش در جدول 1 آمده است.
جدول1: واژههای جستوجو (کلمات کلیدی)
Table 1: Search Terms (Keywords)
رفتار مصرفکننده |
Consumer behavior |
رفتارهای پس از خرید مصرفکننده |
Consumer post-purchase behaviors |
بدبینی مصرفکننده |
consumer cynicism |
عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده |
Factors affecting consumer cynicism |
نارضایتی مصرفکننده |
Consumer dissatisfaction |
منبع: یافتههای پژوهشگر
در مرحلۀ سوم، جستوجو و انتخاب مقالات مناسب مدنظر است. هدف این مرحله از پژوهش حذف مقالهها و کتابهایی است که به یافتههای ارائهشده در آن اعتمادی نیست؛ بنابراین در این گام پژوهشگر مشخص میکند آیا مطالعات استخراجشده در گام قبل با سؤالهای پژوهش متناسب است یا خیر؟ در این مرحله ابتدا به معیارهای ورود و خروج مقالات اشاره میشود که به شرح جدول 2 است.
جدول2: معیارهای ورود و خروج مقالات
Table 2: Entry and Exit Criteria of Articles
|
معیار پذیرش |
معیار عدمپذیرش |
زبان مطالعات |
انگلیسی |
غیرانگلیسی |
نوع مطالعات |
تمامی مقالات علمی-پژوهشی و کنفرانسی انگلیسی (بهدلیل کیفیت بالای مقالات) مرتبط با اشتراک دانش مشتری در جوامع آنلاینبرند |
کتب، پایاننامهها، گزارشها، سایتها و نظرها شخصی. |
روششناسی مطالعات |
مقالاتی که با روشهای علمی (روشهای کیفی، کمّی و آمیخته) به بررسی موضوع پرداختهاند. |
روش تحقیقات آزمایشی و غیرعلمی |
حوزۀ مطالعاتی |
رفتار مصرفکننده، رفتارهای پس از خرید مصرفکننده، بدبینی مصرفکننده، عوامل مؤثر بر بدبینی، نارضایتی مصرفکننده |
نداشتن ارتباط با معیارها |
منبع: یافتههای پژوهشگر
در شکل 2 فرآیند پالایش و بازبینی باتوجه به ملاکهای ورود و خروج ذکرشده بهطور اجمالی آورده شده است.
شکل2: چارت روند نمای جستوجو و انتخاب مقالات (منبع: یافتههای پژوهشگر)
Figure 2: Trend Chart of the Search View and Selection of Articles
مرحلۀ چهارم در پژوهش فراترکیب، استخراج نتایج مطالعات است. استخراج یافتههای پژوهش و اطلاعات مقالهها براساس مرجع مربوط به هر مقاله شامل نام و نامخانوادگی محقق یا محققان، سال انتشار و اجزای هماهنگی بیانشده در هر مقاله طبقهبندی میشود. در این مرحله، مقالههای نهایی به روش تحلیل محتوا مطالعه شد. Sandelowski تحلیل محتوا را یکی از روشهای تجزیهوتحلیل مطالعات کیفی میداند که بهکمک آن دادهها خلاصه، توصیف و تفسیر میشود (Sandelowski‚ 1995). نتایج بهدستآمده از این مرحله در جدول 3 نشانداده شده است.
شکل3: پراکندگی زمانی پژوهشهای استخراجشده با روش فراترکیب (منبع: یافتههای پژوهشگر)
Figure 3: Time Distribution of the Researches Extracted By the Metacombination Method
جدول 3: عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکنندگان استخراجشده از منابع منتخب
Table 3: Factors Affecting Consumer Pessimism Extracted From Selected Sources
نویسنده |
سال |
متغیرهای شناساییشده |
Mowen & Spears |
2000 |
بدبینی اجتماعی، احساس منفی به شرکت، خرید اجباری، نیاز به شناخت، سبک زندگی، موقعیت اجتماعی، شخصیت. |
Abraham |
2000 |
کنشگری منفی اجتماعی، بدبینی اجتماعی، دغدغهها و نگرانیهای اجتماعی، انزواطلبی اجتماعی، نگرش خصمانه به جامعه، بیاعتمادی در روابط، بسیج احساسات منفی. |
Koslow |
2000 |
تبلیغات اغواکننده، شک و تردید تبلیغاتی، انتظارات نقضشده، شایعه. |
Eaton |
2000 |
شکست در هدفگیریها، نارسایی تربیتی، عقدۀ حقارت، خودناپذیری، فرافکنی، احساسات منفی، وسواس و اختلالات وسواسی و روانرنجوری، شک و تردید، تعارضهای مخرب ، نداشتن انگیزۀ پیشرفت، نیازهای شدید ارضانشده، نیازهای سطح بالا. |
Barone et al. |
2000 |
از خودبیگانگی مصرفکننده، احساس ناامیدی و سرخوردگی، تشویش ذهنی. |
Liu et al. |
2001 |
بررسینکردن شکایات مشتریان، عملکرد ضعیف شرکت. |
Özkalp & Kırel |
2001 |
شخصیت ماکیاولی، شخصیت سودایی، افراد با نگرش منفی، احساس زیان در معامله. |
Zavestoski |
2002 |
بیاعتمادی به شرکت، بدبینی به بازاریابی شرکت، تبلیغات اغواکننده، شکاکبودن. |
Baumeister |
2002 |
احساس نارضایتی مصرفکننده از خرید |
Holt |
2002 |
بیحرمتی، شکاکبودن |
Forehand & Grier |
2003 |
تبعیض درکشده، شک و تردید تبلیغاتی. |
Bougie et al. |
2003 |
درک رفتار منفعتگرایانۀ شرکت، نارضایتی از انتظارات برآوردهنشده ازسوی شرکت. |
Vitell |
2003 |
صداقتنداشتن، مسئولیتپذیرنبودن شرکت. |
Helm |
2004 |
بیاعتمادی به شرکت، رفتار غیرمسئولانۀ شرکت، بدبینی به بازاریابی شرکت، بازاریابی ماکیاولی گرایانه، نقض قراردادهای روانشناختی، صداقتنداشتن، وعدۀ نادرست، ارائۀ اطلاعات نادرست، نارضایتی از انتظارات برآوردهنشده ازسوی شرکت، نیاز به شناخت، بیاعتمادی در روابط. |
Wanous et al. |
2004 |
بیاعتمادی به تبلیغات شرکت، بیاعتمادی در روابط، تخلفات شرکت. |
De Pelsmacker et al. |
2005 |
بیعدالتی درکشده، نگاه منفی به کسبوکار و تجارت، تجارت غیرمنصفانه ازسوی شرکت |
Rotfeld |
2005 |
بدبینی به بازاریابی شرکت، نقص در محصول و کیفیت. |
Stanley et al. |
2005 |
سوظن، نارضایتی از انتظارات برآوردهنشده ازسوی شرکت. |
Helm |
2006 |
کنشگری منفی اجتماعی، بدبینی اجتماعی، نگرش منفی فرد، رفتار غیرمسئولانۀ شرکت، بدبینی به بازاریابی شرکت، ایجاد تصویر نادرست، نقص در محصول و کیفیت، تبلیغات اغواکننده، تبلیغات با بازی احساسی، تبلیغات غیرآگاه و صرفاً جذاب، ادعاهای غیرمنطقی، شک و تردید تبلیغاتی، اعتقاد به فریب و دستکاری، عوامل فرهنگی، باورهای اخلاقی، حالت عاطفی منفی، احساسات منفی ناشی از نارضایتی، نیاز به شناخت، بدبینی شخصیتی، انزواطلبی اجتماعی، پشیمانی پس از خرید، شک و تردید، تعارضهای مخرب، از خودبیگانگی، سبک زندگی، بیاعتمادی در روابط. |
Bonsu & Main |
2006 |
احساس نارضایتی مصرفکننده از خرید، انتظارات سطح بالا، پاسخگونبودن شرکت به جامعه. |
Roux |
2007 |
ترس از معامله، بیاعتمادی به شرکت، بدبینی به بازاریابی شرکت، نداشتنصداقت، بیاعتمادی به تبلیغات شرکت، تبلیغات اغواکننده، تبلیغات صرفاً جذاب، شک و تردیدهای تبلیغاتی، اعتقاد به فریب و دستکاری، تبلیغات غیر اثربخش، بیاعتمادی به دیگران. |
Darke & Ritche |
2007 |
احساس منفی به شرکت، اعتمادنکردن به شرکتها، نابرابری اخلاقی درکشده، تأییدنشدن هنجارهای اخلاقی، رفتار غیرمسئولانۀ شرکت، نقض قراردادهای روانشناختی، غیراخلاقیبودن رفتارهای شرکت، نداشتنصداقت، شهرت منفی، بیاعتمادی به تبلیغات شرکت، تبلیغات اغواکننده، تبلیغات با بازی احساسی، تبلیغات صرفاً جذاب، شک و تردید تبلیغاتی، اعتقاد به فریب و دستکاری، تبلغات غیراثربخش. |
گرزویک و الخطیب |
2008 |
نابرابری اخلاقی درکشده، غیر اخلاقیبودن رفتارهای شرکت. |
Brown & Cregan |
2008 |
انتظارات نقضشده، تناسبنداشتن ارزشها، ضعف در خدمترسانی. |
Lee et al. |
2009 |
توازننداشتن قدرت مشتری، تجربۀ منفی از برند، مسئولیتپذیرنبودن شرکت، عملکرد ضعیف شرکت، تجربۀ منفی از محصولات و خدمات شرکت، عدمکیفیت مورد انتظار، تناسبنداشتن ارزشها. |
Grzeskowiak & Al-Khatib |
2009 |
وعدۀ نادرست، ارائۀ اطلاعات نادرست، اعتقاد به فریب و دستکاری، خطر درکشده از برند، نگرش منفی به شرکت. |
Crotty & Thompson |
2009 |
پشیمانی پس از خرید، احساس نارضایتی مصرفکننده از خرید. |
Clems et al. |
2010 |
قیمت نامناسب، شهرت نامعتبر، عدمکیفیت مورد انتظار، هزینههای زیاد تغییر، عوامل جمعیتشناختی، ترس از معامله، بیاهمیتبودن مشتری در هدفگذاری شرکت. |
Casados et al. |
2010 |
وعدۀ نادرست، قیمت نامناسب، شهرت نامعتبر، انتظارات نقض شده، هزینه های زیاد تغییر، عوامل جمعیتشناختی، پشیمانی پس از خرید |
Chylinski & Chu |
2010 |
بیاعتمادی به تبلیغات شرکت، نارضایتی از انتظارات برآوردهنشده ازسوی شرکت، تناسبنداشتن هدفها، از خودبیگانگی مصرفکننده، سوءظن، شکاکبودن، از خودبیگانگی و احساس ناامیدی، بیاعتمادی به دیگران. |
Lymperopoulos et al. |
2010 |
احساس زیان در معامله، بیعدالتی درکشده، کنشگری منفی اجتماعی، نگرش منفی به شرکت، بدبینی به بازاریابی شرکت، بازاریابی ماکیاولیگرایانه. |
Patterson & Baron |
2010 |
نارضایتی از انتظارات برآوردهنشده ازسوی شرکت، شایعه، عوامل فرهنگی، تجربۀ منفی از برند، احساس نارضایتی مصرفکننده از خرید. |
Gillani et al. |
2011 |
بازاریابی ماکیاولیگرایانه، تناسب نداشتن هدفها، تناسبنداشتن ارزشها، آگاهینداشتن درست مشتریان از شرکت و محصول، نگاه منفی به کسبوکار و تجارت، بیاهمیتبودن مشتری در هدفگذاری شرکتها، عدم تجارت منصفانه ازسوی شرکت، نگاه ضد سرمایهداری، احساس منفی به شرکت، بیاعتمادی به شرکت. |
Bashir |
2011 |
نقض قراردادهای روانشناختی، سن، تبعیض درکشده، ترس از معامله و تجارت. |
Vice |
2011 |
حالت عاطفی منفی، بیحرمتی، سوءظن، شکاکبودن، تصور به منفعتگرایی افراد، تفاوت بین ارزشهای فردی و جمعی. |
Luke & Hyde |
2012 |
نابرابری اخلاقی درکشده، تشویش ذهنی. |
Albayrak et al. |
2012 |
غیراخلاقیبودن رفتارهای شرکت، صداقتنداشتن، شک و تردید. |
Lindenmeier et al. |
2012 |
تخلفات شرکت، رفتارهای غیراخلاقی شرکت، ضعف در خدمترسانی، تجربۀ منفی از محصولات و خدمات شرکت. |
Chiaburu et al. |
2013 |
تجربۀ منفی از برند، نقض قانون ازسوی شرکت، سن، جنسیت، شخصیت، تحصیلات. |
Leonidou et al. |
2013 |
غیراخلاقیبودن رفتارهای شرکت، عوامل فرهنگی، فرهنگ شهرنشینی، شخصیت جمعگرایی، تحصیلات. |
Grappi, Romani & Bagozzi |
2013 |
رفتار غیرمسئولانۀ شرکت، تخلفات شرکت، خطر درکشده از برند. |
Rafi et al. |
2013 |
باورهای اخلاقی، حالت عاطفی منفی، نیاز به شناخت، بدبینی شخصیتی، سوءظن، تشویش ذهنی. |
Ert et al. |
2014 |
ترس از معامله، نگاه منفی به کسبوکار و تجارت، تبعیض درکشده، احساس منفی به شرکت، درک رفتار منفعتگرایانۀ شرکت. |
Helm et al. |
2015 |
عدم سود درکشده در خرید (احساس زیان)، نگرش منفی به شرکت، بیاعتمادی به شرکت، نقض قانون ازسوی شرکت، غیر اخلاقیبودن رفتارهای شرکت، عوامل فرهنگی، سن، جنسیت، سوءظن. |
Maziriri & Madinga |
2015 |
پشیمانی پس از خرید، نارسایی تربیتی، نداشتن انگیزۀ پیشرفت، انتظارات سطح بالا، خطر مالی. |
Güven |
2016 |
تجربۀ منفی از برند، نگرش منفی به شرکت، رفتار غیر مسئولانۀ شرکت، نقض قراردادهای روانشناختی، نگرش خصمانه به جامعه، نگرش خصمانه به فرهنگ درونی، حالت خصمانه به افراد. |
Aydin & Unal |
2016 |
خطر درکشده از برند، پشیمانی پس از خرید، خطر اجتماعی، خطر روانشناسانه، خطر فیزیکی، خطر عملکردی، خطر مالی، خطر زمانی. |
Ketron |
2016 |
صداقتنداشتن، اعتقاد به دستکاری و فریب. |
Indibara |
2017 |
تجربۀ منفی از برند، نگرش منفی به شرکت، بیاعتمادی به شرکت، احساسات منفی، بدبینی شخصیتی، شخصیت منفینگر، شک و تردید، شخصیت و پرستیژ، توجه به محیطزیست. |
Mouralia et al. |
2017 |
تناسبنداشتن هدفها، تناسبنداشتن ارزشها، پشیمانی پس از خرید. |
Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng |
2018 |
بدبینی اجتماعی، نابرابری اخلاقی درکشده، عدم کیفیت مورد انتظار، انتظارات نقضشده، تناسبنداشتن ارزشها، انتظارات سطح بالا، سوءظن، تفاوت بین ارزشهای فردی و جمعی. |
Swalwell |
2018 |
بیاعتمادی به شرکت، تأییدنشدن هنجارهای اخلاقی، شهرت منفی، نداشتن توازن درکشده در فرآیند خرید. |
Balaji et al. |
2018 |
نابرابری اخلاقی درک شده، بسیج احساسات منفی. |
Vahedi Moakhar et al. |
2018 |
احساس مسئولیت، آلودگی محیط، برگشتپذیری مشتری، تعداد گزینۀ خرید مشتری، خدمات ارائهشده به مشتری، اعتماد به نفس مشتری، مقایسۀ اجتماعی، کمالگرایی، طرز تفکر مشتری، منفینگری یا خوشبینی مشتری. |
Göktaş |
2019 |
اعتقاد به فریب و دستکاری، تناسبنداشتن ارزشها، از خودبیگانگی مصرفکننده، جنسیت، سطح اعتماد به نفس، تحصیلات. |
Li et al. |
2019 |
تجربۀ منفی مشتری، بدرفتاری با مشتری، کیفیت خدمات. |
Muncy & Iyer |
2020 |
بدبینی یا خوشبینی اجتماعی، نگرش به مصرف، نحوۀ رشد فکری، ذهنیت مشتری. |
Sadiq et al. |
2021 |
بدبینی مصرفکننده، نحوۀ مصرف محصول، کیفیت محصولات و خدمات، مسئولیت اجتماعی شرکت به مشتری و جامعه، توجه به خرید سبز. |
Akçay & Özdemir |
2021 |
رفتارهای فروش غیراخلاقی، تحصیلات، جنسیت ، سن، درآمد. |
Liu et al. |
2022 |
ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، جنسیت، تحصیلات، شغل)؛ برونگرایی، روانرنجوری، حالات عاطفی شخص، توانایی تنظیم احساسات، استقلال شخصی، استقلال شغلی، حمایت اجتماعی درکشده، استرسهای اجتماعی مشتری، فرهنگ. |
منبع: یافتههای پژوهشگر
پنجمین مرحله از فراترکیب تجزیهوتحلیل و ترکیب یافتههای کیفی است. همانطور که مشخص است، هدف فراترکیب، ایجاد تفسیر یکپارچه و جدید از یافتههاست. درطول تجزیهوتحلیل، پژوهشگر موضوعاتی را جستوجو میکند که درمیان مطالعههای موجود در فراترکیب پدیدار شدهاند. این نمونه بهعنوان «بررسی موضوعی» شناخته میشود. بهمحض اینکه موضوعات شناسایی و مشخص شدند، بررسیکننده یک طبقهبندی را شکل میدهد و طبقهبندیهای مشابه و مربوط را در موضوعی قرار میدهد تا آن را به بهترین گونه توصیف کند (Finfgled‚ 2006). در این مرحله مؤلفههای استخراجشده از مطالعات گذشته، ازسوی پژوهشگر دستهبندی میشوند و بهصورت نظاممند در کنار یکدیگر قرار خواهند گرفت. بدین منظور، ابتدا تمام عوامل استخراجشده از مطالعات، کدباز درنظر گرفته شده است. سپس با درنظرگرفتن معنای هریک از کدهای مذکور، در یک مفهوم مشابه دستهبندی میشوند. به این ترتیب مفاهیم (تمهای)، پژوهش شکلگرفته است. در جدول 4 عوامل بهطور خلاصه درج شده است.
جدول4: مفاهیم و منابع اطلاعانی
Table 4: Concepts and Information Sources
عوامل |
مفاهیم |
منابع |
فراوانی |
عوامل جمعیتشناختی |
سن |
Kelams et al., 2010; Kasados et al., 2010; Bashir, 2011; Chiaburu et al., 2013; Helem et al., 2015; Göktaş, 2019; Akçay & Özdemir, 2021; liu et al., 2022 |
6 |
جنسیت |
Kelams et al., 2010; Kasados et al., 2010; Chiaburu et al., 2013; Helem et al., 2015; Göktaş, 2019; Akçay & Özdemir, 2021; liu et al., 2022 |
||
تحصیلات |
Leonidou et al., 2013; Chiaburu et al., 2013; Göktaş, 2019; Akçay & Özdemir, 2021; liu et al., 2022 |
||
درآمد |
Kelams et al., 2010; Kasados et al., 2010; Akçay & Özdemir, 2021; liu et al., 2022 |
||
موقعیت اجتماعی (شغل) |
Mowen, 2000; liu et al., 2022 |
||
سبک زندگی |
Mowen, 2000; Helem, 2006 |
||
عوامل شخصیتی |
نوع شخصیت |
Özkalp & Kırel , 2001; Leonidou et al., 2013; liu et al., 2022 |
12 |
خود ناپذیری |
Eaton, 2000 |
||
احساسات منفی |
Eaton, 2000 |
||
اجتناب عدم اطمینان |
Leonidou et al., 2013 |
||
سطح اعتمادبهنفس |
Vahedi Moakhar et al., 2018; Göktaş, 2019
|
||
شخصیت فرد |
Mowen, 2000; Leonidou et al., 2013; Chiaburu et al., 2013; Indibara, 2017 |
||
نیاز به شناخت |
Mowen, 2000; Helem,2004; Helem, 2006; Rafi et al., 2013 |
||
نداشتن انگیزۀ پیشرفت |
Eaton, 2000; Maziriri & Madinga, 2015
|
||
انتظارات سطح بالا |
Eaton, 2000; Bonsu & Main, 2006; Maziriri & Madinga, 2015; Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng, 2018 |
||
نیازهای شدید ارضانشده |
Eaton, 2000 |
||
استقلال شخصی |
Liu et al., 2022 |
||
استقلال شغلی |
Liu et al., 2022 |
||
عوامل فرهنگی |
شایعه |
Koslow, 2000; Patterson & Baron, 2010;
|
2 |
فرهنگ حاکم بر جامعه |
Helem, 2006; Patterson & Baron, 2010; Leonidou et al., 2013; Helem et al., 2015; Liu et al., 2022 |
||
دلمشغولیهای اجتماعی |
دغدغهها و نگرانیهای اجتماعی |
Abraham 2000 |
6 |
کنشگری منفی اجتماعی |
Abraham, 2000; Helem, 2006; Lymperopoulos et al., 2010
|
||
بدبینی اجتماعی |
Abraham, 2000; Mowen, 2000; Helem, 2006; Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng, 2018
|
||
باورهای اخلاقی |
Helem, 2006; Rafi et al., 2013 |
||
حمایت اجتماعی درکشده |
Liu et al., 2022 |
||
مقایسه اجتماعی |
Vahedi Moakhar et al., 2018 |
||
تجربۀ تلخ از شرکت |
تجربۀ منفی از برند |
Li et al., 2009; Patterson & Baron, 2010; Chiaburu et al., 2013; Güven, 2016; Indibara, 2017; Li et al., 2019
|
7 |
تجربۀ منفی از محصولات و خدمات شرکت |
Li et al., 2019; Lindenmeier et al., 2012
|
||
هزینههای زیاد تغییر |
Kelams et al., 2010; Kasados et al., 2010 |
||
انتظارات نقضشده |
Koslow, 2000; Brown & Cregan, 2018 Kasados et al., 2010; Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng, 2018 |
||
نارضایتی از انتظارات برآورده نشده ازسوی شرکت |
Bougie et al., 2003; Helem, 2004; Stanley et al., 2005; Chylinsky and Chu, 2010; Patterson & Baron, 2010
|
||
بیکیفیتی مورد انتظار (انتظارات برآوردهنشده) |
Li et al., 2009; Kelams et al., 2010; Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng, 2018; Sadiq et al., 2021
|
||
پشیمانی پس از خرید |
Helem, 2006; Crotty & Thompson, 2022; Kasados et al., 2010; Maziriri & Madinga, 2015; Aydin & Unal, 2016; Mouralia et al., 2017
|
||
خطرهای موجود |
خطر اجتماعی |
Aydin & Unal, 2016; Liu et al., 2022 |
8 |
ریسک روانشناسانه (حالوهوای عاطفی و روانی) |
Aydin & Unal, 2016 |
||
ریسک فیزیکی |
Aydin & Unal, 2016 |
||
ریسک عملکردی |
Aydin & Unal, 2016 |
||
ریسک مالی |
Maziriri & Madinga, 2015; Aydin & Unal, 2016 |
||
ریسک زمانی |
Aydin & Unal, 2016 |
||
ترس از معامله |
Roux, 2017; Kelams et al., 2010; Bashir, 2011; Ert et al., 2014
|
||
ریسک درکشده از برند |
Grzeskowiak & Al-Khatib, 2009; Grappi, Romani & Bagozzi, 2013; Aydin & Unal, 2016 |
||
بیعدالتی درکشده |
قدرت افراد در خریدوفروش (نداشتن توازن درکشده) |
Swalwell, 2018 |
9 |
نداشتن توازن قدرت مشتری |
Li et al, 2019 |
||
بیعدالتی درکشده |
De Pelsmacker et al., 2005; Lymperopoulos et al., 2010 |
||
نابرابری اخلاقی درکشده |
Darke & Ritche, 2007; Grzeskowiak & Al-Khatib, 2008; Luke & Hyde, 2012; Balaji et al., 2018; Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng, 2018
|
||
عدم تجارت منصفانه ازسوی شرکت |
De Pelsmacker et al., 2005; Gillani et al., 2011
|
||
تبعیض درکشده |
Forehand and Grier, 2003; Bashir, 2011; Ert et al., 2014
|
||
خرید اجباری |
Mowen & Spears, 2000 |
||
نداشتن سود درکشده در خرید (احساس زیان در معامله) |
Özkalp & Kırel, 2001; Lymperopoulos et al., 2010; Helem et al., 2015
|
||
تأییدنکردن هنجارهای اخلاقی |
Darke & Ritche, 2007; Swalwell, 2018
|
||
بار منفی احساسات فرد |
احساس نارضایتی مصرفکننده از خرید |
Baumeister, 2002; Helem, 2006; Bonsu & Main, 2006; Crotty & Thompson, 2009; Patterson & Baron, 2010; Indibara, 2017
|
3 |
بسیج احساسات منفی |
Abraham, 2000; Balaji et al., 2018
|
||
حالت عاطفی منفی |
Helem, 2006; Vice, 2011; Vice, 2011; Rafi et al., 2013; Chiaburu et al., 2013; Liu et al., 2022 |
||
اختلالات روحی و روانی |
عقدۀ حقارت |
Eaton, 2000 |
14 |
وسواس و اختلالات وسواسی و روان رنجوری |
Eaton, 2000; Liu et al., 2022
|
||
ازخودبیگانگی مصرفکننده |
Barone et al., 2000; Helem, 2006; Chylinsky and Chu, 2010
|
||
بدبینی شخصیتی |
Helem, 2006; Rafi et al., 2013; Indibara, 2017 |
||
نارسایی تربیتی |
Eaton, 2000; Maziriri & Madinga, 2015
|
||
فرافکنی |
Eaton, 2000 |
||
شک و تردید |
Zavestoski, 2002; Holt, 2002, Helem, 2006; Chylinsky and Chu, 2010; Vice, 2011; Albayrak et al., 2012; Indibara, 2017 |
||
نگرش منفی فرد |
Özkalp & Kırel, 2001; Helem, 2006; Indibara, 2017
|
||
انزواطلبی اجتماعی |
Abraham, 2000; Helem, 2006
|
||
بیاعتمادی در روابط (بیاعتمادی) |
Abraham, 2000; Wanous et al., 2004; Helem, 2004; Roux 2007; Chylinsky and Chu, 2010
|
||
تشویش ذهنی |
Barone et al., 2000; Luke & Hyde, 2012; Rafi et al., 2013 |
||
تعارضهای مخرب |
Eaton, 2000; Helem, 2006 |
||
شکست در هدفگیریها |
Eaton, 2000 |
||
سوء ظن |
Stanley et al., 2005; Vice, 2011; Chylinsky and Chu, 2010; Rafi et al., 2013; Helem et al., 2015; Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng, 2018 |
||
رفتارهای فریبکارانۀ شرکت |
اعتقاد به فریب و دستکاری |
Helem, 2006; Roux, 2007; Darke & Ritchie, 2007; Grzeskowiak & Al-Khatib, 2009; Ketron, 2016; Göktaş, 2019 |
6 |
بازاریابی ماکیاولیگرایانه |
Helem, 2006; Lymperopoulos et al., 2010; Gillani et al., 2011 |
||
بیاهمیتبودن مشتری در هدفگذاری شرکتها |
Kelems et al., 2010; Gillani et al., 2011
|
||
صداقتنداشتن با مصرفکننده |
Vitell, 2003; Helem, 2004; Darke & Ritchie, 2007; Roux, 2007; Albayrak et al., 2012; Ketron, 2016 |
||
تخلفات شرکت |
Wanous et al., 2004; Lindenmeier et al., 2012; Grappi et al., 2013
|
||
درک رفتار منفعتگرایانۀ شرکت |
Bougie et al., 2003; Ert et al., 2014
|
||
رفتارهای غیراخلاقی شرکت |
رفتار غیرمسئولانه شرکت |
Helem, 2004; Helem, 2006; Darke & Ritchie, 2007; Grappi et al., 2013; Güven, 2016 |
9 |
بیمسئولیتی شرکت |
Vitell, 2003; Li et al., 2009; Vahedi Moakhar et al., 2018
|
||
تناسبنداشتن هدفها |
Chylinsky and Chu, 2010; Gillani et al., 2011; Mouralia et al., 2017 |
||
تناسبنداشتن ارزشها |
Brown & Cregan, 2008; Li et al., 2009; Chylinsky and Chu, 2010; Gillani et al., 2011; Mouralia et al., 2017; Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng, 2018; Göktaş, 2019 |
||
پاسخگونبودن شرکت به جامعه |
Bonsu & Main, 2066; Sadiq et al., 2021
|
||
نقض قانون ازسوی شرکت |
Chiaburu et al., 2013; Helem et al., 2015
|
||
نقض قراردادهای روانشناختی |
Helem, 2004; Darke & Ritchie, 2007; Bashir, 2011; Güven, 2016
|
||
غیراخلاقیبودن رفتارهای شرکت (بدرفتاری با مشتری و مصرفکننده) |
Darke & Ritchie, 2007; Grzeskowiak & Al-Khatib, 2009; Leonidou et al., 2013; Lindenmeier et al., 2012; Albayrak et al et al., 2012; Helem, 2006; Li et al, 2019; Akçay & Özdemir, 2021
|
||
بیحرمتی |
Holt, 2002; Vice , 2011 |
||
عملکرد نادرست شرکت |
آگاهینداشتن درست مشتریان از شرکت و محصول |
Gillani et al., 2011 |
7 |
ضعف در خدماترسانی |
Brown & Cregan, 2008; Lindenmeier et al., 2012; Vahedi Mokhtar et al., 2018 |
||
نقص در محصول و کیفیت |
Rotfeld, 2005; Helem, 2006; Lee et al, 2019 |
||
عملکرد ضعیف شرکت |
Liu et al., 2001; Lee et al., 2009 |
||
قیمت نامناسب |
Kelems, et al., 2010; Kasados et al., 2010 |
||
بررسینکردن شکایات مشتریان (بررسی غیراثربخش شکایات) |
Liu et al., 2001 |
||
ایجاد تصویر نادرست از برند |
Helem, 2006 |
||
عوامل تبلیغاتی |
ارائۀ اطلاعات نادرست |
Helem, 2004; Grzeskowiak & Al-Khatib, 2009
|
9 |
تبلیغات اغواکننده |
Koslow, 2000; Zavestoski, 2002; Helem, 2004; Darke & Ritchie, 2007 |
||
تبلیغات با بازی احساسی |
Helem, 2006; Darke & Ritchie, 2007; Kelems, et al., 2010; Kasados et al., 2010
|
||
تبلیغات غیرآگاه و صرفاً جذاب |
Helem, 2006; Roux, 2007; Darke & Ritchie, 2007 |
||
ادعاهای غیرمنطقی |
Helem, 2004; Casados et al. 2010 |
||
وعدۀ نادرست |
Helem, 2004; Grzeskowiak & Al-Khatib, 2009 |
||
بیاعتمادی به تبلیغات شرکت |
Wanous et al., 2004; Darke & Ritchie, 2007; Roux, 2007; Chylinsky and Chu, 2010 |
||
شک و تردید تبلیغاتی |
Koslow, 2000; Forehand and Greer, 2003; Helem, 2006; Roux, 2007; Darke & Ritchie, 2007 |
||
شهرت نامعتبر |
Darke & Ritchie, 2007; Clems et al., 2010; Casados et al. 2010; Swalwell, 2018; |
||
نگرش بدبینانۀ اجتماعی |
نگرشی خصمانه به جامعه (بدبینی اجتماعی) |
Abraham, 2000; Güven, 2016; Vahedi Mokhtar et al., 2018; Muncy & Iyer, 2020
|
5 |
نگرشی خصمانه به فرهنگ درونی |
Güven, 2016 |
||
حالت خصمانه به افراد |
Güven, 2016; Sadiq et al., 2021 |
||
تصور به منفعتگرایی افراد |
Vice, 2011 |
||
تفاوت بین ارزشهای فردی و جمعی |
Vice, 2011; Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng, 2018 |
||
نگاه منفی به شرکت |
نگرش منفی به شرکت |
Mowen, 2000; Darke & Ritchie 2007; Grzeskowiak & Al-Khatib, 2009; Lymperopoulos et al., 2010, Gillani et al., 2011; Ert et al., 2014, Helem et al., 2015; Güven, 2016; Indibara, 2017 |
5 |
نگاه منفی به کسبوکار و تجارت |
De Pelsmacker et al., 2005; Gillani et al., 2011; Ert et al., 2014 |
||
نگاه ضدسرمایهداری |
; Gillani et al., 2011 |
||
بیاعتمادی به شرکت |
Zavestoski, 2002; Helem, 2004; Darke & Ritchie, 2007; Roges, 2007; Gillani et al., 2011; Helem et al., 2015; Indibara, 2017; Swalwell, 2018 |
||
بدبینی به بازاریابی شرکت |
Zavestoski, 2002; Helem, 2004; Helem, 2004; Rotfeld, 2005; Roges, 2007; Lymperopoulos et al., 2010 |
||
توجه به محیطزیست |
آلایندگی محصولات |
Vahedi Mokhtar et al., 2018 |
2 |
توجه به خرید سبز |
Sadiq et al., 2021 |
||
ویژگیهای رفتاری مشتری |
کمالگرایی |
Vahedi Mokhtar et al., 2018 |
5 |
طرز تفکر |
Vahedi Mokhtar et al., 2018; Muncy & Iyer, 2020
|
||
نگرش به مصرف |
Muncy and Iyer, 2020; Sadiq et al., 2021 |
||
نحوۀ رشد فکری (محیط رشد فکری) |
Muncy & Iyer, 2020 |
||
توانایی کنترل احساسات |
Liu et al., 2022 |
||
قدرت چانهزنی مشتری |
شانس برگشت مشتری برای خرید (برگشتپذیری مشتری) |
Vahedi Mokhtar et al., 2018 |
2 |
قدرت چانهزنی مشتری |
Vahedi Mokhtar et al., 2018 |
منبع: یافتههای پژوهشگر
در مرحلۀ ششم، کنترل کیفیت پژوهش بررسی میشود. برای سنجش کیفیت پژوهش از آزمون کاپای کوهن استفاده شد. در این روش، بهطور معمول دو پژوهشگر نتایج کدگذاری را بهصورت مستقل بررسی میکنند. پس از آن، نتایج دو خبره با یکدیگر مقایسه میشود. چنانچه کدهای این دو محقق بهیکدیگر نزدیک باشد، نشاندهندۀ توافق زیاد بین این دو کدگذار و بیانکنندۀ پایایی است. همانطور که در ادامه مشخص شده است میزان شاخص کاپا برابر با 679/0 درسطح خطای 170/0 است. اغلب پژوهشگران آستانۀ پذیرش این ضریب را بیشتر از 6/0 معرفی کردهاند. از آنجا که مقدار این ضریب بیشتر از 60/0 به دست آمده است، پایایی مطالعه تأیید شد.
جدول5: خلاصۀ محاسبات ضریب کاپای کوهن
Table 5: Summary of Cohen's Kappa Coefficient Calculations
|
کد معتبر |
|||||
|
گمشده |
کل |
||||
N |
درصد |
N |
درصد |
N |
درصد |
|
پاسخگوی 1 پاسخگوی 2 |
18 |
100% |
0 |
0% |
18 |
100% |
منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول6: نتایج نهایی آزمون کاپا
Table 6: Final Results of Kappa Test
|
ارزش |
خطای استاندارد تقریبی |
تقریبی Tb |
اهمیت تقریبی |
||
ضریب توافق |
کاپا |
679/0 |
170/0 |
276/3 |
001/0 |
|
تعداد موارد معتبر |
18 |
|
|
|
||
a مفروضات تهی درنظر گرفته نشده است.
b با استفاده از خطای استاندارد بدون علامت مفروضات تهی درنظر گرفته نشده است.
منبع: یافتههای پژوهشگر
پس از انجامدادن مراحل فراترکیب، مدل مفهومی عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده در صنعت خودروسازی در دو لایه (عوامل و مفاهیم) حاصل شد. نتایج بهدستآمده در جدول 4 آمده است. پس از انجامدادن مراحل هفتگانۀ فراترکیب، دادههای کدگذاریشدۀ جدول فوق با نرمافزار MAXQDA دستهبندی و مدل مفهومی عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده در صنعت خودروسازی طراحی شد.
شکل4: مدل عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده (منبع: یافتههای پژوهشگر)
Figure 4: Model of Factors Affecting Consumer Pessimism
مطالعات فراترکیب، بیشتر با هدف دستهبندی شاخصهای مطالعات انجام میشود تا از بررسیهای پیشین بهصورت نظاممند و درست استفاده شود؛ بنابراین در این مطالعه باتوجه به سؤال اصلی پژوهش، یعنی «عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده در صنعت خودروسازی کدام است؟» و با بررسی نظاممند پژوهشهای صورتگرفته درزمینۀ بدبینی مصرفکنندگان، به روش کیفی فراترکیب، 117 عامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده در 18 گروه شناسایی و دستهبندی شد. در این مطالعه عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکنندگان در صنعت خودروسازی بهصورت زیر دستهبندی شد:
عوامل جمعیتشناختی: این عوامل یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکنندگان است؛ زیرا بخش مهمی از رفتار هر فرد برگرفته از عوامل جمعیتشناختی است که در مقالات Helm et al. (2015)؛ Göktaş (2019)؛ Akçay & Özdemir (2021)؛ Liu et al. (2022) بررسی شده است.
عوامل شخصیتی: عوامل شخصیتی به عواملی اطلاق میشود که برگرفته از شخصیت فرد باشد و یکی از بااهمیت ترین عوامل در بدبینی یا خوشبینی است. این عوامل در بسیاری از پژوهشها بررسی شده است که میتوان برای نمونه به پژوهشهای Mowen & Spears (2000)؛ Leonidou et al. (2013)؛ Akog Sitnaika et al. (2018)؛ Liu et al. (2022) اشاره کرد.
عوامل فرهنگی: به کلیۀ ارزشها و رفتارهای نهادینهشده در یک جامعه، فرهنگ اطلاق میشود که در رفتار و ارزشهای فرد تأثیر فراوانی دارد. این عامل در پژوهش های Abraham (2000)؛ Koslow (2000) ؛ Helm (2006)؛ Leonidou et al. (2013)؛ Liu et al. (2022) ذکر شده است.
دلمشغولیهای اجتماعی: منظور از دل مشغولیهای اجتماعی، احساس تعهد و کنشگری فرد به مسائل و شرایط موجود در جامعه است که این عامل در مطالعات Mowen & Spears (2000)؛ Abraham (2000)؛ Helm (2006)؛ Lymperopoulos (2010)؛ Vahedi Moakhar et al. (2018)؛ Liu et al. (2022) بررسی شده است.
تجربۀ تلخ از شرکت: تجربۀ خرید همواره بر خرید بعدی مؤثر است؛ بنابراین تجربۀ تلخ میتواند تأثیر زیادی بر بدبینی مصرف کننده داشته باشد و این حتی ممکن است منجر به ایجاد دید منفی خریدار یا مصرفکننده در زمان خرید نسبت به محصول یا حتی فروشنده شود. پژوهشهای Koslow (2000)؛ Bougie et al. (2003)؛ Helm (2004)؛ Stanley et al. (2005)؛ Chiaburu et al. (2013)؛ Güven (2016)؛ Mouralia et al. (2017)؛ Indibara (2017)؛ Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng (2018)؛ Li et al. (2019)؛ Sadiq et al. (2021) عامل تجربۀ تلخ مصرفکننده را بررسی کردهاند.
خطرهای مؤثر بر بدبینی مصرفکننده: خطر بهمعنای ترس و تمایل فرد برای رویارویی با چالشها و خطرها تلقی میشود. در این زمینه پژوهشهای Roux (2007)؛ Grzeskowiak & Al-Khatib (2009)؛ Clems et al. (2010)؛ Bashir (2011)؛ Grappi et al. (2013)؛ Maziriri & Madinga (2015)؛ Aydin, & Unal (2016)؛ Liu et al. (2022) به اهمیت این موضوع توجه کردهاند.
بیعدالتی درکشده: به درک بیعدالتی در جنبههای مختلف از خرید محصولات یک شرکت، بیعدالتی درکشده، اطلاق میشود. این عامل نیز در پژوهشهای Forehand & Grier (2003)؛ De Pelsmacker et al. (2005)؛ Darke & Ritchie (2007)؛ Grzeskowiak & Al-Khatib (2009)؛ Lee et al. (2009)؛ Lymperopoulo et al.s (2010)؛ Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng (2018) ؛ Swalwell (2018) بررسی شده است.
بار منفی احساسات فرد: احساسات اگر کنترل نشود میتواند در رفتار و کنش فرد جلوه کند. احساسات منفی مصرفکننده میتواند سبب افزایش بدبینی نسبت به فروشنده، شرکت و یا سازمان ارائهدهندۀ خدمات شود. این عوامل در پژوهشهای Abraham (2000)؛ Baumeister (2002)؛ Helm (2006)؛ Bonsu & Main (2006)؛Crotty & Thompson (2009)؛ Patterson & Baron (2010)؛ Vice (2011)؛ Liu et al. (2022) بررسی شده است.
اختلالات روحی و روانی: این عامل از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر بدبینی است. افرادی که به مشکلات و اختلالات روحی و روانی مبتلا هستند، ممکن است ناخودآگاه به هر چیز و هرکسی شک و بدبین شوند. پژوهشهای Holt (2002)؛ Helm (2004)؛ Helm (2006)؛ Vice (2011)؛ Helm et al. (2015)؛ Maziriri & Madinga (2015)؛ Indibara (2017)؛ Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng (2018)؛ Liu et al. (2022) بهصورت دقیق این عامل و تأثیر آن را بر بدبینی بررسی کردهاند.
رفتارهای فریبکارانۀ شرکت: برخی شرکتها در راستای کسب سود بیشتر، گاهی اقدام به فعالیتهایی میکنند که منافع شرکتهای رقیب را ازبین میبرند. همچنین، این شرکتها بهدلیل صداقتنداشتن، پس از تصاحب بازار و خارجکردن رقبا به رفتارهای تظاهرگرایانۀ خود پایان میدهند و شروع به یکهتازی و رفتارهای غیرانسانی نسبت به مصرفکننده میکنند. این عامل در مطالعات Bougie et al. (2003)؛ Vitell (2003)؛ Wanous et al. (2004)؛ Lymperopoulos et al. (2010)؛ Gillani et al. (2011)؛ Albayrak et al. (2012)؛ Ketron (2016)؛ Göktaş (2019) بررسی شده است.
رفتارهای غیراخلاقی شرکت: این عامل در پژوهشهای Holt (2002)؛ Vitell (2003)؛ Helm (2004)؛ Helm (2006)؛ Bonsu & Main (2006)؛ Darke & Ritchie (2007)؛ Lee et al. (2009)؛ Chylinski & Chu (2010)؛ Gillani et al. (2011)؛ Chiaburu et al. (2013)؛ Helm et al. (2015)؛ (20182018)؛ Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng (2018)؛ Sadiq et al. (2021) بررسی شده است.
عملکرد نادرست شرکت: عملکرد شرکت از جنبههای مختلف میتواند تصویری در ذهن مشتری ایجاد کند. اگر این تصور و تصویر از شرکت مناسب باشد، فرد با خوشبینی اقدام به خرید و معامله با شرکت میکند و اگر شرکت تصویر نامطلوبی از خود در جامعه به نمایش گذاشته باشد، افراد تصور و دید منفی به شرکت پیدا میکنند. این عامل در مطالعات Brown & Cregan (2008)؛ Lee et al. (2009)؛ Clems et al. (2010)؛ Gillani et al. (2011)؛ Vahedi Moakhar et al. (2018)؛ Li et al. (2019) بررسی شده است.
عوامل تبلیغاتی: این عامل در بررسیهای Koslow (2000)؛ Forehand & Grier (2003)؛ Wanous et al. (2004)؛ Helm (2004)؛ Helm (2006)؛ Roux (2007)؛ Darke & Ritchie (2007)؛ Clems et al. (2010)؛ Casados et al. (2010)؛ Chylinski & Chu (2010)؛ Swalwell (2018) مشاهده شده است.
نگرش بدبینانۀ اجتماعی: نگرش بدبینانۀ اجتماعی حالتی است که فرد به جامعه، فرهنگ و ارزشها بدبین است. این عامل در پژوهشهای Güven (2016)؛ Vahedi Moakhar et al. (2018)؛ Akgüç Çetinkaya & Emine Ceng (2018)؛ Muncy & Iyer (2020)؛ Sadiq et al. (2021) بررسی شده است.
نگاه منفی به شرکت: این مؤلفه در مطالعات Mowen & Spear (2000)؛ Zavestoski (2002)؛ Helm (2004)؛ Rotfeld (2005)؛ De Pelsmacker et al. (2005)؛ Helm (2006)؛ Roux (2007)؛ Darke & Ritchie (2007)؛ Grzeskowiak & Al-Khatib (2009)؛ Ert et al. (2014)؛ Helm et al. (2015)؛ Güven (2016)؛ Swalwell (2018) بررسی شده است.
توجه به محیطزیست: توجه به میزان آلایندگی و محیطزیست امروزه برای بسیاری از مصرفکنندگان حائز اهمیت است و امروزه مصرفکنندگان گرایش به خرید کالاهای تجزیهپذیر را دارند و از خرید کالاهای آلاینده و آسیبرسان به محیطزیست پرهیز میکنند. این عامل بهتفصیل در پژوهشهای Vahedi Moakhar et al. (2018)؛ Sadiq et al. (2021) بررسی شده است.
ویژگیهای رفتاری مشتری: این عامل در پژوهشهای Vahedi Moakhar et al. (2018)؛ Muncy & Iyer (2020)؛ Muncy & Iyer (2020)؛ Sadiq et al. (2021)؛ Liu et al. (2022) بررسی شده است.
قدرت چانهزنی مشتری: هرچه قدرت عمل مشتری به فروشنده و یا شرکت بیشتر باشد، فرد نسبت به خرید خوشبینتر است و بالعکس؛ برای مثال، اگر تعداد زیادی فروشگاه خدمات یا محصول بهخصوصی را عرضه کنند، مصرفکننده نیز باتوجه به تعدّد فروشگاهها قدرت عمل زیادی پیدا میکند و بالعکس. این عامل در پژوهش Vahedi Moakhar et al. (2018) بررسی شده است.
بهطور کلی کاربردهای عملی پژوهش حاضر را در سه محور میتوان مطرح کرد: 1- شرکتهای صنعت خودروسازی میتوانند مبتنی بر عوامل استخراجشده، شرایط لازم را برای کاهش بدبینی مصرفکنندگان فراهم کنند؛ 2- مصرفکنندگان و مشتریان میتوانند باتوجه به عوامل شناساییشده درزمینۀ بدبینی در زمان خرید و مصرف تصمیم مناسبی اتخاذ کنند؛ زیرا با بررسی شرایط خرید، محصول و شرکت میتوان مناسبترین شرایط را انتخاب و از بدبینی و سوءظن جلوگیری کرد؛ 3- در پژوهش حاضر توجه به عوامل استخراجشده منجر به افزایش مشارکت و تعامل مشتریان، توسعه و بهبود فعالیتهای شرکت و درنهایت، منجر به افزایش قدرت رقابتی خواهد شد.
ازجمله محدودیتهای پژوهش حاضر استفادهنکردن از همۀ منابع و مقالات مناسب درزمینۀ بدبینی مصرفکننده است که این باعث میشود تا برخی از عوامل بااهمیت شناسایی نشوند. از دیگر محدودیتهای این پژوهش عدم استفاده از منابع فارسی است؛ زیرا پژوهشها درحوزۀ زبان فارسی و ایران میتواند شرایط مصرفکننده و بدبینی مصرفکننده در ایران را بهخوبی تبیین کند.
به این ترتیب پیشنهاد میشود که در پژوهشهای بعدی درزمینههای زیر بررسی صورت گیرد:
1- تحلیل عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده در سایر صنایع ازجمله صنعت پوشاک؛
2- تحلیل و اولویتبندی عوامل مؤثر بر بدبینی مصرفکننده در صنعت خودروسازی با روشهای ANP؛
3- شناسایی پیامدهای بدبینی مصرفکننده با روشهای کیفی (فراترکیب، گراندد تئوری، دلفی و ....).