Document Type : Original Article
Author
Assistant Professor, Islamic Azad University- North Tehran Branch, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
نقش بازار سرمایه در جذب منابع خرد و کلان جامعه و تزریق آن به بنگاههای تولیدی و خدماتی بسیار مهم است. این نقش موجب جمعآوری سرمایههای سرگردان، تأمین مالی مناسب و افزایش تولید و اشتغال میشود. گسترش فرهنگ مشارکت در بورس و خرید و فروش اوراق در تقویت مزایای مذکور مؤثر خواهد بود. ازاینرو، یکی از دغدغههای همیشگی مسئولین و مدیران ارشد بازار سرمایه، جذب سرمایهگذاران جدید و نفوذ اقتصاد بورس در بین عامة مردم است. از سوی دیگر، نوسانات این بازار و همچنین دانش فنی لازم دو عامل ترس سرمایهگذاری در بورس مطرح است. همانگونه که راجرز (1983) بیان میکند هر ایده، اقدام یا موضوعی را که فرد یا سایر واحدهای بهکارگیرنده (گروه، جامعه و ...) جدید تلقی کنند نوآوری تلقی میشود. بنابراین، پدیدة بورس نیز یک نوآوری است. "سرمایهگذاری در بورس همانند یک نوآوری است، حتی اگر نزدیک به نیمقرن از ورود آن به نظام اقتصادی ایران گذشته باشد. برخلاف گزینههای رقیب یعنی سپردهگذاری در بانک، املاک و مستغلات، ارز، سکه و طلا مسیر و گزینة سرمایهگذاری در بورس تکنیکیتر و مهارتیتر است؛ پس میتوان آن را نوآوری دانست.
براساس گزارش شرکت سپردهگذاری مرکزی، تعداد کدهای سهامداری صادرشده برای اشخاص حقیقی و حقوقی از 3587724 کد در سال 1388 به 7965111 کد در سال 1393 رسیده است. این روند نشاندهندة میزان رشد 122درصد در دورة ششسالة مذکور و میانگین میزان رشد سالانة ترکیبی حدود 14درصد است. البته بخشی از این رشد ناشی از فعالیت فرابورس و اوراق تسهیلات مسکن بوده است.
جدول1 – روند رشد تعداد کدهای سهامداری صادره (مستخرج از گزارش شرکت سپردهگذاری مرکزی،1393)
میزان رشد سال به سال |
تعداد کدهای سهامداری صادره |
سال |
-- |
3,587,724 |
1388 |
8% |
3,861,259 |
1389 |
48% |
5,714,394 |
1390 |
14% |
6,488,316 |
1391 |
13% |
7,362,668 |
1392 |
8% |
7,965,111 |
1393 |
میزان رشد در دوره 1393-1388= 122% میانگین میزان رشد سالانة ترکیبی (CAGR)= 14% |
بنابراین، تلاش نهادهای مرتبط برای ایجاد علاقه و تمایل در افراد دارای سرمایههای راکد هرچند کوچک موجب رشد هرچهبیشتر کمّی و کیفی بورس و بهتبع آن اقتصاد میشود؛ در عین حال با نوآوری تلقیکردن پدیدة بورس میتوان راهبردها و اقدامات مؤثرتری برای تحقق هدف مذکور ترسیم و اجرا کرد. ازاینرو، میتوان هدف پژوهش را اینگونه مطرح کرد «ارزیابی میزان تأثیر ویژگیهای پنجگانة بورس به عنوان یک نوآوری (مزیت نسبی، پیچیدگی، سازگاری، مشاهدهپذیری و آزمونپذیری) بر میزان بر تمایل افراد به سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار»
مبانی نظری و توسعة فرضیههای پژوهش
با بررسی منابع و آثار در حوزة سرمایهگذاری در بورس، مشاهده میشود که بیشتر مطالعات بر شیوة تصمیمگیری و سرمایهگذاری سرمایهگذارانی که در بورس حاضرند اشاره میکند، نه بر افرادی که هنوز به بورس وارد نشده و اصطلاحاً فاقد کُد سهامداری هستند.
آقایی و مختاریان (1383) نُه عامل را در تصمیمگیری سرمایهگذاران در بورس شناسایی کردهاند که عبارتاند از: روند قیمت سهام، وضع بازار، منبع سفارشها، سود نقدی هر سهم، سود هر سهم، نسبت قیمت به سود، بازده، نوسانات قیمت سهام و نوع صنعت. خادمی و قاضیزاده (1386) بهروش معادلات ساختاری بهترتیب بیشترین تأثیر عوامل سیاسی، روانی بازار، عوامل اقتصادی و عوامل مالی در سطح شرکت را بر تصمیمگیری سهامداران شناسایی کردهاند. ابزری و همکاران (1387) دریافتهاند که ادراک ریسک بر تمایل به سرمایهگذاری و متغیرهای میزان بازده مورد انتظار و تخصیص سرمایه و اطلاعات عملکرد گذشته بر تمایل به سرمایهگذاری و میزان بازده مورد انتظار مؤثرند. شجری و سادات امام (1391) مهمترین عوامل مؤثر بر تصمیمگیری سرمایهگذاران را بهترتیبِ ییشترین تأثیر بدین صورت معرفی میکنند: عوامل سیاسی کشور، شفافسازی اطلاعات مالی، نوع صنعت و حجم معاملات یک سهم. فلاح شمس و دهقان (1387) دریافتهاند که عواملی مانند بیوریتم، قدرت تحلیل ذاتی، اعتماد به نفس، ریسکپذیری، کسب پرستیژ سهامداری و انطباق تصویر ذهنی خود و شرکت با شدتهای مختلف بر تصمیم سرمایهگذاری مؤثر است. پناهیان و صفا (1388) دریافتهاند که عواملی مانند قابلیت نقدینگی سهام، ثبات نسبی سودآوری، بازده سهام و روند قیمت مهمترین عوامل مؤثر بر خرید سهام هستند. فلاح شمس و عزیزی (1387) دریافتهاند که اطلاعات عمومی، اطلاعات حسابداری و مالی، انتظار سرمایهگذار و نیاز سرمایهگذار بهترتیب بیشترین تأٍثیر را بر قصد سرمایهگذاری دارند. چهارمحالی (1394) برمبنای الگوی رفتار برنامهریزیشده به عنوان یکی از رایجترین و پذیرفتهشدهترین الگوهای پیشبینی رفتار دریافته است که هنجارهای ذهنی بر قصد ورود و سرمایهگذاری در بورس اثری ندارد؛ امّا کنترل درکشدة رفتاری، نگرش شناختی و عاطفی بر قصد ورود و سرمایهگذاری در بورس اثر مثبت دارند.
نظریة گسترش نوآوری
نوآوری مشخصة نظام اقتصادی نوین است. هرروز یک نوآوری جدید در حوزههای مختلف اعم از فناوری و اقتصاد ارائه میشود. برای اولینبار اِورت راجرز در سال 1962 در قالب یک کتاب به سیر چگونگی انتشار و توسعة نوآوری در جوامع پرداخت. وی میخواست بداند که یک نوآوری چرا و چگونه در یک جامعه پذیرفته میشود و رواج مییابد. راجرز در پایان مطالعات خود پنج عامل ویژگیهای نوآوری که میتواند بر تمایل به کارگیرندگان اثرگذار باشد، شناسایی و معرفی کرده است. این ویژگیها عبارتاند از: مزیت نسبی، پیچیدگی، سازگاری، مشاهدهپذیری و آزمونپذیری نوآوری.
مزیت نسبی. مزیت نسبی عبارت است از میزانی که یک نوآوری بهتر از گزینة قبل از خود باشد (Rogers,1983). هر نوآوری جدید باید در مقایسه با محصولات و گزینههای موجود مزیت و برتری چشمگیری ایجاد کند. اگر محصول یا گزینة جدید منافعی در حد گزینههای کنونی داشته باشد، اشتیاق و انگیزة لازم برای استفاده از آن ایجاد نمیشود. در ادبیات پذیرش فناوری جدید، مفهوم مفیدبودن درکشده[1] تا حد زیادی به مزیت نسبی اشاره میکند. مفیدبودن درکشده بهمعنای میزان باور فرد به این نکته است که استفاده از یک سامانة معین میتواند عملکردش را تقویت کند. تفاوت مزیت نسبی با مفیدبودن درکشده این است که در مزیت نسبی پدیدة جدید (بورس) باید در مقایسه با گزینههای رقیب (املاک، طلا، سکه، ارز و غیره) مقایسه شود؛ در حالی که مفیدبودن درکشده مفهومی گستردهتر است و لزوماً مقایسه را شامل نمیشود.
فرضیة 1- مزیت نسبی درکشده سرمایهگذاری در بورس بر قصد سرمایهگذاری در بورس اثر مثبت دارد.
پیچیدگی. پیچیدگی میزان دشواری در استفاده از نوآوری را نشان میدهد (Rogers,1983). پیچیدگی درکشده سرمایهگذاری در بورس به مهارت و دانش لازم برای ورود موفق به بورس و تداوم فعالیت در آن از نگاه یک سرمایهگذار بالقوه اشاره دارد. بهطور کلی هرچقدر کاربر یک نوآوری و محصول جدید استفاده از آن را پیچیده و دشوار تلقی کند، تمایل وی به پذیرش آن کمتر است. بنابراین دو عامل کمیّت و کیفیت دانش و مهارت لازم برای کار با بورس بر میزان تمایل سرمایهگذاران بالقوه برای ورود به بورس مؤثر است. در برابر پیچیدگی درکشده مفهوم سهولت کاربری درکشده[2] مطرح میشود؛ این مفهوم در الگوهای پذیرش فناوری بسیار رایج است. سهولت کاربری درکشده عبارت است از میزانی که یک فرد به سهولت استفاده از یک سامانه معین باور دارد (Davis,1989). در چارچوب نظریة خودکارآمدی، باندورا (1982) معتقد است که اگر فرد به تواناییهای خود در انجام موفق یک کار باور زیادی داشته باشد، احتمال موفقیت وی نیز در انجام کار بیشتر میشود؛ بنابراین ابزار مقابله با پیچیدگی تقویت خودکارآمدی افراد در تحلیلگری و خرید و فروش سهام است.
فرضیة 2- پیچیدگی درکشده بر قصد سرمایهگذاری در بورس اثر منفی دارد.
سازگاری. میزانی است که نوآوری با ارزشها، نیازها و تجربیات بهکارگیرندگان بالقوه همخوان و سازگار باشد (Rogers,1983)؛ برای مثال آیا ارزشهای خانوادگی ورود به سرمایهگذاری در بورس و خرید و فروش سهام و کسب درآمد را مشروع و قابل پذیرش میداند یا خیر؟ برای مثال در سال 1384در پی اظهارنظر مسئولان ارشد دولتی مبنیبر حرامبودن بورس، این ابزار بهشدت دچار ضعف شد. آیا سرمایهگذاری در بورس نیازهای اقتصادی و نیازهای روانی (احساس موفقیت و برتری) و اجتماعی (نمایش وجهه و اعتبار و دانش اقتصادی) افراد را تأمین میکند؟ توناتزکی و کلین (1982) معتقدند که تصویر به معنای میزانی که استفاده از یک نوآوری تصویر یا وجهه فرد به کارگیرنده را در یک نظام اجتماعی تقویت میکند، بر به کارگیری نوآوری اثر مثبت دارد. تجربیات قبلی افراد در زمینة بورس و سایر کسبوکارهای مشابه مثبت یا منفی بوده است؟
فرضیة 3- سازگاری درکشده سرمایهگذاری در بورس بر قصد سرمایهگذاری در بورس اثر مثبت دارد.
مشاهدهپذیری. مشاهدهپذیری میزانی است که نتایج یک نوآوری برای دیگران ملموس و قابل مشاهده باشد (Rogers,1983). هدف از مشاهدهپذیری افزایش اطمینان فرد از مزایای نوآوری و کاهش مخاطرة درکشدة وی است.
فرضیه 4- مشاهده پذیری سرمایه گذاری در بورس بر قصد سرمایه گذاری در بورس اثر مثبت دارد.
آزمونپذیری. آزمونپذیری، میزان تجربة نوآوری قبل از به کارگیری آن است (Rogers,1983). هدف از آزمونپذیری مانند مشاهدهپذیری، افزایش اطمینان فرد از مزایای نوآوری و کاهش مخاطرة درکشده است. در بازاریابی برای تأمین ویژگی آزمونپذیری فنونی مانند سمپلینگ یا آزمایش قبل از خرید ارائه شده است.
فرضیه 5- آزمون پذیری سرمایه گذاری در بورس برقصد سرمایه گذاری در بورس اثر مثبت دارد.
برمبنای پنج فرضیة مطرحشده میتوان مدل مفهومی پژوهش را برای درک سادهتر ارتباطات بین متغیرها در قالب نمودار زیر ترسیم کرد.
الگوی مفهومی پژوهش
روش شناسی
طرح پژوهش از نظر ماهیت دادهها از نوع کمّینگرشی و از نظر محیط پژوهش تحقیق میدانی است. طرح تکمقطعی و شیوة توصیفی در این پژوهش استفاده شده است. تمام دادهها بهصورت خودگزارشی و بهروش قلم و کاغذ اخذ شده است. پرسشنامهای حاوی 19گویه/سؤال برای اندازه گیری متغیرهای مدل پژوهش طراحی شده و از طیف چهار نقطهای (کاملاًموافقم=4، موافقم=3، مخالفم=2، کاملاًمخالفم=1) برای سؤالهای تخصصی استفاده شده است. 2سؤال نیز برای متغیرهای سن و جنسیت ارائه شده است. در جدول زیر گویههای اندازهگیری متغیرها به همراه منبع استخراج آنها مشخص شده است.
جدول2 – گویههای اندازهگیری متغیرهای پژوهش و منبع استخراج آنها
عامل |
گویه ها |
منبع |
مزیت نسبی درک شده |
|
محقق بر مبنای Moore & Bensbast,1991-Rogers,2010 |
پیچیدگی درک شده |
|
محقق بر مبنای Moore & Bensbast,1991-Rogers,2010 |
سازگاری درک شده |
|
محقق بر مبنای Moore & Bensbast,1991-Rogers,2010 |
مشاهدهپذیری |
|
محقق بر مبنای Moore & Bensbast,1991-Rogers,2010 |
آزمونپذیری |
|
محقق بر مبنای Moore & Bensbast,1991-Rogers,2010 |
قصد سرمایهگذاری در بورس |
|
چهار محالی (1395) |
ضریب آلفای کرونباخ برای سؤالهای مربوط به ویژگیهای نظریة نوآوری برابر با 0.717 و برای قصد سرمایهگذاری در بروس معادل 0.865 محاسبه شد که هردو از حداقل 0.7 بیشتر بوده و قابل پذیرش است.
تمام شهروندان ساکن تهران که شخصاً تجربة حضور در بورس را نداشتهاند، جامعة آماری بودهاند. از تعداد 178 پرسشنامة توزیعی، 8 مورد بهدلیل مخدوشبودن کنار گذاشته شده و تحلیلها بر روی 170 پرسشنامه کامل انجام شده است. برای تحلیل دادهها در ابتدا شاخصهای میانگین، انحراف معیار و ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای پژوهش اندازهگیری شد تا توصیفی از دادههای پژوهش ارائه شود. برای آزمون الگوی مفهومی باتوجهبه لزوم حفظ یکپارچی مدل از روش معادلات ساختاری و نرمافزار استفاده شد.
تحلیل دادهها
توصیف نمونه. از بین 170پرسشنامة صحیح 83 نفر کمتر از 25 سال (حداقل 17 سال)، 73 نفر بین 25 تا 35 سال و 14 نفر بین 35 تا 50 سال داشتند. 128 نفر از نمونه را مردان و 42 نفر را زنان تشکیل دادند.
میانگین، انحراف معیار و همبستگی متغیرهای پژوهش. محاسبات نشان میدهد که از بین ابعاد پنجگانة نوآوری کمترین میانگین در پیچیدگی درکشده با مقدار 2 و بیشترین مقدار در سازگاری درکشده با مقدار 3 مشاهده میشود. کمترین میزان انحراف معیار استاندارد با مقدار 0.5 در مزیت نسبی درکشده و بیشترین آن با مقدار 0.67 در آزمونپذیری مشاهده میشود.
جدول3 - میانگین، انحراف معیار و همبستگی بین متغیرهای پژوهش
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
1.قصد سرمایهگذاری در بورس |
2.33 |
0.76 |
.463** |
.193* |
.446** |
.152* |
.245** |
|
2.مزیت نسبی درکشده |
2.66 |
0.50 |
.288** |
.422** |
0.033 |
.153* |
||
3.پیچیدگی درکشده |
2 |
0.53 |
0.04 |
.299** |
.243** |
|||
4.سازگاری درکشده |
3 |
0.59 |
0.071 |
.222** |
||||
5.مشاهدهپذیری |
2.33 |
0.54 |
.214** |
|||||
6.آزمونپذیری |
2.33 |
0.67 |
*P<0.01; **P<0.05
آزمون همبستگی نشان میدهد که بیشترین ضریب همبستگی با قصد سرمایهگذاری در بورس بهترتیب مربوط به مزیت نسبی درکشده (r12 = 0.463; p<0.01)، سازگاری درکشده (r14=0.443; p<0.01)، آزمونپذیری (r16 = 0.245; p<0.01)، پیچیدگی درکشده (r13=0.193; p<0.05) و در پایان مشاهدهپذیری (r15 = 0.463; p<0.05) است. بین ابعاد پنجگانة نوآوری با یکدیگر، قویترین ارتباط بین مزیت نسبی درکشده و سازگاری درکشده (r24=0.422; p<0.01) و سپس بین پیچیدگی درکشده و مشاهدهپذیری (r25=0.299; p<0.01) دیده میشود. پیچیدگی درکشده با سازگاری درکشده، سازگاری درکشده با مشاهدهپذیری و مزیت نسبی درکشده با مشاهدهپذیری ارتباط معناداری ندارند.
آزمون فرضیهها. باتوجهبه نوع مدل و لزوم آزمون همزمان فرضیههای پژوهش از روش معادلات ساختاری استفاده شده و نتایج معادلات ساختاری در دو نمودار ارئه شده است. با مقایسة همزمان ضرایب ساختاری مدل که بیانگر فرضیههاست و اعداد معناداری مشخص میشود که پیچیدگی درکشده، سازگاری درکشده و آزمونپذیری در سطح اطمینان 95درصد اثرگذار نیست. ویژگی مشاهدهپذیری بر قصد سرمایهگذاری در بورس در سطح اطمینان 90درصد اثر مثبت بهمیزان 0.21 دارد. بیشترین اثر از بین ویژگیهای بورس به عنوان یک نوآوری مربوط به ویژگی مزیت نسبی درکشده با مقدار اثر 0.8 است؛ بنابراین سه فرضیه از بین فرضیههای پژوهش تأیید نمیشوند و دو فرضیة مربوط به اثر مثبت مزیت نسبی درکشده (P<0.01) و مشاهدهپذیری (P<0.1) تأیید میشوند.
مقایسة شاخصهای برازش مدل با دامنههای قابل پذیرش که در جدول 4 ارائه شده است نشاندهندة برازش مناسب مدل با دادههاست.
نمودار 3- ضرایب استاندارد مدل
نمودار 4- اعداد معناداری مدل
جدول 4 – مقایسة شاخصهای برازش مدل با دامنههای قابل پذیرش
شاخص |
Chisquare/d.f |
RMSEA |
CFI |
IFI |
دامنه قابل قبول |
<3 |
<0.08 |
>0.9 |
>0.9 |
ضریب مدل |
1.58 |
0.059 |
0.92 |
0.92 |
برای درک بهتر از وضعیت موجود میانگین متغیرها در نمونه از آزمون میانگین تکنمونهای استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که قصد سرمایهگذاری از متوسط پایینتر است و جامعة آماری منتخب تمایلی به سرمایهگذاری در بورس ندارند. سازگاری درکشده بورس و مزیت نسبی هردو از میانگین بیشتر از متوسط برخوردارند. به عبارت دیگر، جامعة آماری بورس را یک نوآوری سازگار و همخوان با ارزشها و تجربیات خود میدانند و آن را دارای مزیت نسبی تلقی میکنند. آزمونپذیری و پیچیدگی درکشده نیز در حد پایینتر از متوسط ارزیابی میشوند. ویژگی مشاهدهپذیری سرمایهگذرای در بورس نیز در حد متوسط ارزیابی میشود.
جدول 5 – آزمون میانگین متغیرهای پژوهش
متغیر |
t |
d.f |
Sig. (2-tailed) |
قصد سرمایهگذاری در بورس |
-3.32 |
169 |
.001 |
مزیت نسبی درکشده |
2.99 |
169 |
.003 |
پیچیدگی درکشده |
-9.34 |
169 |
.000 |
سازگاری درکشده |
10.58 |
169 |
.000 |
مشاهدهپذیری |
-1.39 |
169 |
.168 |
آزمونپذیری |
-2.14 |
169 |
.033 |
بحث و نتیجهگیری
برمبنای ویژگیهای نوآوری نظریة انتشار نوآوری راجرز نتایج نشان میدهد که دو عامل مزیت نسبی درکشده (γ12 = 0.8;p<0.01) و مشاهدهپذیری (γ14=0.8;p<0.01) بر تمایل به سرمایهگذاری در بورس مؤثرند و سه ویژگی دیگر شامل پیچیدگی درکشده، سازگاری درکشده و آزمونپذیری بر تمایل به سرمایهگذاری در بورس مؤثر نیستند. چون بنابر جستوجوهای انجامشده، پژوهشی با استفاده از الگوی انتشار نوآوری و اقتباس ویژگیهای پنجگانة نوآوری یافت نشد، امکان مقایسه و مقابلة نتایج ممکن نبوده است.
از جمله محدودیتهای پژوهش میتوان به رکود بازار اقتصادی در کل کشور و همچنین در بورس طی دورة گردآوری دادهها اشاره کرد. نوسانات شدید بازارهای مالی در کوتاهمدت موجب تغییر شدید نگرش سرمایهگذار به بورس میشود. محدودیت دیگر حذفنشدن اثر متغیر «تجربة قبلی مستقیم یا جانشین» است. ممکن است قبلاً فرد در بورس تجربة مثبت یا منفی داشته باشد؛ یا اینکه افراد نزدیک به وی تجربة مذکور را داشته باشند (تجربة جایگزین) و او از آن تجربیات مطلع باشد. این سابقة قبلی بر تمایل فرد به سرمایهگذاری در بورس مؤثر است.
پژوهشگران در آینده میتوانند با مطالعات طولی و در طی زمان روی یک نمونة ثابت اثرات مقطعی رونق و رکود بورس را کنترل کنند. متغیر مهم دیگر تجربههای موفق و ناموفق شخصی یا سایر افراد نزدیک از سرمایهگذاری در بورس است. این متغیر باید کنترل و اثر آن حذف شود.