Survey the forming circumstance of competitive intelligence based on knowledge dynamic capabilities (Case Study: Small- and Medium-Sized Enterprises of LORESTAN)

Document Type : Original Article

Authors

1 Assistant Professor, University of Lorestan, Lorestan, Iran

2 Graduate Student, Marketing Management, University of Lorestan, Lorestan, Iran

Abstract

Era of fundamental changes, organizations can stay competitive scene that adapt to these conditions. Therefore, organizations need information faster and more accurately environment analysis. Results of environment should be stored and be available to decision makers. One of the ways to achieve this goal, is the acquisition of competitive intelligence through dynamic capabilities based on knowledge. Dynamic capabilities means organization’s ability to reorganizing capabilities for encounter with dynamic environment to obtain performance and intelligence. The aim of this article is to study the forming circumstance of competitive intelligence based on knowledge dynamic capabilities. The research population was managers of all small-and medium-sized enterprises (SMEs) of LORESTAN Province (totally 1842 companies). The sample size was determined 318 on the basis of Cochran formula and the sampling method was stratified sampling. The data collection instrument was questionnaire. The results show that the knowledge dynamic capabilities affect competitive intelligence.

Keywords


 

امروزه داشتن توان رقابتی، اساس بقای سازمان­هاست. سازمان­های جهان معاصر، با تلاطم­های محیطی بسیاری روبه‌رو هستند،   به‌گونه­ای که سطوح بالای این تغییرات می­تواند عملیات شرکت را مختل سازد. براین­اساس، سازمان­ها برای ارائه ارزش بالاتر و تأمین رضایت مشتریان در هر زمینه­ای، به اطلاعات بی­شماری از رقبا نیازمند هستند. درواقع، اطلاعات، یکی از اقلام مهم دارایی­های راهبردی و ابزار بازاریابی به­شمارمی­روند. بنابراین در این شرایط، هوش رقابتی به شرکت­ها کمک می­کند تا تصمیمات آگاهانه­ای را دربارۀ همه امور خود، از قبیل بازاریابی، تحقیق و توسعه،سرمایه­گذاری و راهبردهای کسب­وکار اتخاذ کنند. ردیابی، درک و واکنش به رقبا، یک جنبۀ ویژه از فعالیت­های بازاریابی مطرح می­گردد و لازم است شرکت­ها برنامه­ای اثربخش با نام هوشمندی رقابتی[1] را به­اجرا درآورند. این در حالی­ است که ابزار دستیابی و عنصر اساسی در شکل­گیری هوشمندی رقابتی در سازمان، قابلیت­های پویا[2] است. قابلیت­های پویا، به مفهوم توانایی سازمان در ترکیب، ساخت و پیکربندی مجدد شایستگی­های داخلی و خارجی برای مهار محیط­های در حال تغییر است تا بر این­ اساس در محیط­های در حال تغییر، بتوان به عملکرد و هوشمندی دست یافت (تیس، 2007)، درحالی­که قابلیت­های عملیاتی، سازمان را قادر می­سازد تا وضع موجود را حفظ نموده و امورات روزمره خود را بگذرانند، قابلیت‌های پویا با امکان ایجاد، توسعه و اصلاح پایه منابع، به حفظ تناسب تکاملی یک شرکت کمک می­کند و همین امر به موفقیت­های رقابتی بلندمدت منجر می­گردد (ژو و انلانر[3]، 2009). در این پژوهش سعی شده است تا قابلیت­های پویای مبتنی بر دانش را که از طریق کسب دانش بیرونی و به­اشتراک­گذاری دانش درونی شکل می­گیرد، بررسی شود. قابلیت­های پویا، یک شرکت را دائماً در تجدید قابلیت­های عملیاتی توانمند ساخته و دستیابی به هوشمندی و برتری بلندمدت را فراهم می­کند (پروتوجرو، 2011، ص4). هوشمندی رقابتی کلّ شناختی است که یک شرکت از محیطی که در آن رقابت می­کند، دارد و حاصل تجزیه و تحلیل اطلاعات بسیاری است که روزانه یک شرکت را بمباران می­کنند. در پرتو این دانش است که تصویر کاملی از وضعیت کنونی و آینده محیط رقابت، پیش روی مدیران قرار می­گیرد تا بتوانند بر این اساس تصمیمات بهتری بگیرند. نظر به اهمیت و ضرورت هوشمندی رقابتی برای سازمان­های معاصر و همچنین نقش پویایی­های رقابتی دانش­محور در شکل­گیری این هوشمندی، در این تحقیق به بررسی عوامل مؤثر بر شکل­گیری هوشمندی رقابتی بر اساس رویکرد قابلیت­های پویای مبتنی بر دانش پرداخته شده است.

 

مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

هوشمندی رقابتی

توسعۀ فناوری و رشد تجارت جهانی، امروزه بدین معنی است که محیط تجارتی، نوبه­نو در حال تغییر است. مدیران بیش از این نمی­توانند برای تصمیم­گیری­های راهبردی به اشراق و شهود تکیه کنند. در بیشتر کارها نتیجه تصمیم نادرست، غیر قابل چشم­پوشی است. شرکت­ها برای ارائه ارزشی بالاتر و تأمین رضایت مشتریان در هر زمینه­ای، به اطلاعات نیازمندند. آنها باید اطلاعات بسیار زیادتری از شرکت‌های رقیب به دست آورند. بنابراین ردیابی، درک و واکنش به رقبا، یک جنبه ویژه از فعالیت بازاریابی مطرح بوده است و لازم است شرکت­ها یک برنامه اثربخش با نام هوشمندی رقابتی را به­اجرا درآورند (رضائیان و لشکربلوکی، 1389). هوشمندی رقابتی عبارت است از نظارت هدفمند بر محیط رقابتی سازمان­ها با هدف گرفتن تصمیمات راهبردی در ارتباط با وضعیت رقابتی (مشبکی و زنگویی نژاد، 1387). هوشمندی رقابتی، یک ابزار مدیریت راهبردی و یکی از سریع‌ترین زمینه­های رشد کسب و کار دنیا، به شمار می­رود. همچنین هوشمندی رقابتی، یکی از تکنیک­های مهم در ایجاد مزیت رقابتی است. هوشمندی رقابتی عبارت از هنر یافتن، جمع­آوری و ذخیره­سازی اطلاعات برای دسترسی و استفاده  پرسنل تمام سطوح سازمان است تا ضمن شکل­دادن به آیندۀ سازمان، از موقعیت موجود در قبال تهدیدات رقابتی حمایت کنند. لئونارد فالد (1995)[4] معتقد است هوشمندی رقابتی، عبارت از سیگنال­های هشداردهنده در مورد فرصت­ها و تهدیدات است. در واقع، هوشمندی رقابتی، فراهم­کننده اطلاعات تحلیل­شده­ای است که یک سازمان برای تصمیمات حیاتی خود نیازمند آن است. انجمن حرفه­ای هوش رقابتی[5]، هوشمندی رقابتی را فرایند نمایش محیط رقابتی می­داند و معتقد است که هوشمندی رقابتی تمام مدیران ارشد را به تصمیمات آگاهانه در زمینه تحقیق و توسعه و بازاریابی، تاکتیک­های سرمایه­گذاری و استراتژی­های بلندمدت توانا می­سازد. هوش رقابتی مؤثر، یک فرایند پیوسته است که شامل جمع‌آوری قانونی و اخلاقی اطلاعات و انتقال کنترل­شده هوش عملیاتی به تصمیم‌گیرندگان است (اسچیک، 2000،ص 68).

پترسون هوشمندی رقابتی را پیشنهادهایی انجام­شدنی و اجرایی معرفی می­کند که از فرایندی سیستماتیک شامل برنامه­ریزی، جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل و انتقال اطلاعات در محیط خارجی سازمان نشأت گرفته است و می­تواند بر توان رقابتی یک سازمان یا یک کشور تأثیرگذار باشد. در عمل می­توان گفت سازمان­هایی که به دنبال مزیت رقابتی هستند، کاربران اصلی و واقعی هوشمندی لقب می­گیرند. هوشمندی رقابتی، خروجی نهایی اطلاعات تجاری فیلترشده و تحلیل­شده است. هوشمندی در داده­های گذشته و حال نهفته بوده است تا آینده را پیش­بینی کند و رهبران و مدیران را در اتخاذ تصمیمات یاری  رساند (حیدری و سعیدی، 1390،ص 86). راچ و سانتی(2009) براساس دیدگاه­های دسچامبز و نایاک(1995)، سه طبقه از هوشمندی رقابتی را به صورت زیر نشان داده است:

1- هوشمندی بازار: این نوع هوشمندی وظیفه تهیه و عرضه روندهای حال و آینده، نیازها و اولویت­های مشتریان به بازارهای جدید و ایجاد فرصت­های بخش­بندی و تغییرات اساسی و اصلی در بازاریابی و توزیع رقبا را عهده­دار است.

2- هوشمندی مرتبط با رقبا: این نوع هوشمندی با بررسی مستمر و نظام­مند تغییرات در ساختار رقبا، محصولات جایگزین جدید و واردشوندگان جدید به صنعت، وظیفه ارزیابی تکامل استراتژی رقابتی رقبا را به عهده دارد.

3- هوشمندی تکنولوژیکی: تجزیه و تحلیل هزینه- فایده تکنولوژی­های جدید و فعلی و نیز پیش­بینی تکنولوژی­هایی که در آینده از بین می­روند و تکنولوژی­هایی که در آینده مسلط می­شوند، بر عهده این نوع هوشمندی است. به عبارت دیگر، فایده  فناوری­های جدید و نیز پیش­بینی فناوری هایی که در آینده به وجود می­آیند یا ازبین­ می­روند، بر عهده  این نوع هوشمندی است.

 

قابلیت­های پویا

قابلیت­های پویا،[6] توانایی سازمان در یکپارچه­سازی، ساختن و صورت‌بندی مجدد قابلیت­های درونی و بیرونی، برای رویارویی با تغییرات سریع محیط را شامل می­شود. وانگ و احمد[7](2005) قابلیت­های پویا را جهت­گیری رفتاری پایدار سازمان در یکپارچه­سازی، صورت‌بندی مجدد، تجدید و بازسازی منابع و قابلیت­های خود و از همه مهم­تر بهبود و نوسازی قابلیت­های مرکزی در پاسخ به محیط متغیّر برای رسیدن به برتری رقابتی پایدار تعریف کرده­اند. قابلیت­های پویا، سازمان­ها را به ادغام، ساخت و پیکربندی مجدد منابع و شایستگی­هایشان توانا ساخته است؛ بنابراین عملکرد سازمان را در رویارویی با تغییرات محیط و کسب­وکار حفظ می­کند (تیس،2007). درحالی­که قابلیت­های عملیاتی[8] شرکت را به انجام فعالیت­های روزمره توانا می­سازد، قابلیت­های پویا برای انطباق با تغییرات سریع محیطی به­کار گرفته می­شوند. سازمانی که دارای قابلیت­های عادی اما فاقد قابلیت­های پویاست، از طریق تولید و فروش محصولات یکسان، در مقیاس برابر و فروش این محصولات به مشتریان قبلی، امور خود را پیش می­برند (وینتر،2003،ص993). در مقابل، قابلیت­های پویا، سازمان را دائماً در تجدید قابلیت­های عملیاتی توانمند ساخته و دستیابی به هوشمندی و برتری بلندمدت را فراهم می­سازد (پروتوجرو، 4،2011). رویکرد قابلیت­های پویا با بیان این موضوع که ایجاد و تجدید منابع تقلیدناپذیر در محیط متغیّر کنونی تا چه میزان ارزشمند است و بازسازی آنها تا چه حد دشوار است، مبحث مربوط به دیدگاه منبع­محور را بسط می‌دهد(امبروسینی و بومن، 2009، ص29).این رویکرد بیانگر آن است که چگونه مدیریت یک کسب و کار، سازوکارها و فرایندهایی را ایجاد کند که بین تغییرات و محیط آشفتۀ بیرونی و بازارهای رقابتی پیش روی شرکت در حوزۀ محصولات تعادل وجود داشته باشد. در حقیقت، رویکرد قابلیت­های پویا الگوهایی از فعالیت­های عمومی را نمایش می­دهد که سازمان به واسطه آنها می­تواند منابع خود را دائماً تولید کرده ارزیابی کند و اثربخشی خود را در رویارویی با مقتضیات بازار افزایش دهد و بهبود بخشد. قابلیت­های پویا، همچنین میان وضعیت فعلی و وضعیت آینده توازون برقرار می­کند که این فرایند شامل مدیریت خلق محصولات جدید، مدیریت عملیات تولیدات فعلی، تقویت و بهبود صلاحیت­های فعلی و حذف نارسایی­های قدیمی است. پروتوجرو و همکاران(2011) سه بعد از قابلیت­های پویا را شناسایی کرده­اند. این ابعاد عبارت‌اند از:

- قابلیت هماهنگی/ادغام­کننده[9]

- قابلیت یادگیری[10]

- قابلیت پاسخ رقابتی استراتژیک[11]

قابلیت هماهنگی، به توصیف توانایی یک شرکت در ارزیابی ارزش دارایی­های موجود و ادغام این منابع برای شکل­گیری شایستگی و توانایی­های نو می­پردازد (اینسیتیم، 1994،ص557). به­عبارت دیگر، اجرای این ترکیبات جدید، درگرو هماهنگی مؤثر میان انواع وظایف و منابع مختلف و همچنین هماهنگ­سازی دیگر فعالیت­های مرتبط است. درواقع فرایندهای هماهنگی از طریق ارتباط، برنامه­ریزی و وظایف کاری و دیگر فعالیت­های مرتبط، با رویه­های واحد پیوند می­یابند. تیس و همکاران نشان می­دهند که فقدان کارایی در هماهنگی و ترکیب وظایف و منابع متفاوت باعث می­گردد که تغییرات تکنولوژیکی هرچند اندک نیز بتوانند بر موقعیت کنونی رقابتی شرکت در بازار تأثیرات قابل ملاحظه­ای اعمال کنند. امروزه سازمان­ها برای بقای خود و همسویی با تغییرات محیط پیرامون به ویژه با توجه به مسائل جهانی­شدن ناچارند یا ساختار را تغییر دهند یا خود را به ابزارهایی مجهز کنند تا توان مقابله با تغییرات جهانی را کسب کنند. یکی از مهم­ترین این ابزارها، یادگیری است. یادگیری را می­توان یکی از ابزارهای اصلی در بازسازی و تجدید استراتژیک دانست. البته بازسازی مستلزم آن است که سازمان روش­های جدید را بررسی کند و فراگیرد و در همان زمان، آنچه را که قبلاً آموخته است، بهره­برداری کند (مارچ،1991،ص76). قابلیت یادگیری سازمان را قادر می­سازد که فرصت­های تولید محصول جدید را شناسایی کند.

قابلیت پاسخ رقابتی استراتژیک ایجاد تغییرات محیطی و پاسخ به تغییرات بیرونی را دربردارد. این قابلیت را می­توان توانایی یک شرکت در بررسی محیط، شناسایی فرصت­­های جدید، ارزیابی موقعیت رقابتی خود و پاسخ به حرکت­های رقابتی استراتژیک درنظر گرفت. بنابراین در محیط­های مدام در حال تغییر، ارزش این بعد از قابلیت­ها نمایان می­گردد و لزوم تغییرات داخلی و خارجی احساس می­شود(تیس و همکاران،1997،ص57). در حقیقت قابلیت احساس و پاسخ رقابتی استراتژیک به چالش­های محیطی اهمیت زیادی دارد، به­گونه­ای که این قابلیت شرکت­ها را به پیکربندی مجدد صلاحیت­های خاص(قبل از اینکه آنها به هسته­های انعطاف­ناپذیری تبدیل شوند) توانا می‌سازد. در مجموع، مباحث پیشین بیانگر آن است که فرایندهای هماهنگی، یادگیری و پاسخ رقابتی استراتژیک فعالیت­های مهمی هستند که تغییر در درون یک سازمان را سهولت می­بخشد. به‌ این‌ترتیب، این ابعاد در درک و اندازه­گیری مفاهیم قابلیت­های پویا نقش دارند (پروتوجرو، 2011،ص7).

 

مدیریت دانش از رویکرد قابلیت های پویا

مدیریت دانش، تلاش استراتژیک سازمان برای به­دست­آوردن، ذخیره و توزیع دانش است. این خود سبب می­شود کارکنانِ سازمان هوشمندتر عمل کنند، از دوباره­کاری بکاهند و درنهایت تولیدات و خدمات خلاقانه­تری تولید کنند که نیاز مشتریان را بهتر برآورده سازد. مدیریت دانش، به­عنوان مجموعه­ای از رویه­ها، زیرساخت­ها و ابزارهای فنی و مدیریتی است که برای خلق، تسهیم و به­کارگیری اطلاعات و دانش در درون و بیرون سازمان­ها طراحی شده­اند(بوندفور، 2003،ص18). اگر سازمان­ها دانش را خلق ­کنند یا آن را انتشار دهند، توان و ظرفیت آنها برای پاسخگویی به شرایط متغیّر دنیای امروز افزایش می­یابد. سیستم مدیریت دانش، به­منظور تحقق اهداف خود فعالیت­ها یا فرآیندهای متنوعی شامل خلق دانش، اکتساب دانش، پالایش، سازماندهی، توزیع و به­کارگیری دانش را به­کار می­گیرد. از دیدگاه قابلیت­های پویا، سازمان­ها، نهادهای دانش هستند که در قالب فرآیندهای مدیریت دانش به فعالیت می­پردازند. براین­اساس، سازمان­های در حال رقابت، با اطلاعات جدید به دست می­آید و با منابع موجود در سازمان، قابلیت­های جدیدی را ایجاد می­کنند. بر اساس رویکرد قابلیت­های پویا، به توانایی یک سازمان در تشخیص دانش جدید از منابع بیرونی، و همچنین تسهیم و درونی­سازی آن برای اهداف تجاری ظرفیت جذب1 گفته می­شود. ظرفیت جذب مجموعه از فرایندها و روندهای سازمانی است که طی آن سازمان­ها از کسب دانش بیرونی2 و به اشتراک­گذاری دانش درونی3، قابلیت­های پویایی در خود بیافرینند که توانایی سازمان را برای دستیابی و حفظ مزیت رقابتی پایدار افزایش می­دهد (فلاتن و همکاران4، 2011).

دانش را مستقیماً از طریق کارگران جدیدی که دانش و تجربه را با خود به شرکت می­آورند و یا از طریق مبادله اطلاعات میان کارکنان موجود و افراد خارجی، می­توان کسب کرد. به اشتراک­گذاری دانش درونی نیز، شیوه­ای مهم برای انتقال دانش درونی و دانش بیرونی در نظر گرفته می­شود(ون ویکو همکاران، 2008،ص83).

 

مدل مفهومی و فرضیه­های تحقیق

براساس مطالعۀ مبانی نظری و بررسی مدل­های مختلف هوشمندی رقابتی، با اقتباس از مدل هوشمندی رقابتی دسچامبز و نایاک(1995) و راچ و سانتی(2009) و همچنین رویکرد قابلیت­های پویا (پروتوجرو و همکاران،2011) و قابلیت جذب (فلاتن و همکاران، 2011)، مدل مفهومی تحقیق به صورت شکل 1 توسعه داده شده است.

 

 

 

 

شکل 1. مدل مفهومی تحقیق (پروتوجرو و همکاران، 2011، فلاتن و همکاران، 2011)

[12][13][14][15]

 

 

 

بر اساس مدل مفهومی شکل‌‌ 1، فرضیه­های پژوهش به صورت زیر تدوین شده است:

فرضیه اصلی1: کسب دانش بیرونی بر ایجاد قابلیت­های پویا تأثیر دارد.

فرضیه فرعی1.1: کسب دانش بیرونی بر ایجاد قابلیت هماهنگی تأثیر دارد.

فرضیه فرعی1.2: کسب دانش بیرونی بر ایجاد قابلیت یادگیری تأثیر دارد.

فرضیه فرعی 1.3: کسب دانش بیرونی بر ایجاد قابلیت پاسخ رقابتی استراتژیک تأثیر دارد.

فرضیه اصلی 2: به­اشتراک­گذاری دانش درونی بر ایجاد قابلیت‌های پویا تأثیر دارد.

فرضیه فرعی 2.1: به­اشتراک­گذاری دانش درونی بر ایجاد قابلیت هماهنگی تأثیر دارد.

فرضیه فرعی 2.2: به­اشتراک­گذاری دانش درونی بر ایجاد قابلیت یادگیری تأثیر دارد.

فرضیه فرعی 2.3: به­اشتراک­گذاری دانش درونی بر ایجاد قابلیت پاسخ رقابتی استراتژیک تأثیر دارد.

فرضیه  اصلی3: قابلیت­های پویا در ایجاد هوشمندی رقابتی تأثیر دارند.

فرضیه فرعی 3.1: قابلیت­های پویا بر ایجاد هوشمندی مبتنی بر بازار تأثیر دارد.

فرضیه فرعی 3.2: قابلیت­های پویا بر ایجاد هوشمندی مبتنی بر رقبا تأثیر دارد.

فرضیه فرعی 3.3: قابلیت­های پویا بر ایجاد هوشمندی مبتنی بر فناوری تأثیر دارد.

 

روش پژوهش

بدین دلیل که نتایج به­دست­آمده در این تحقیق برای آگاهی مدیران و کارشناسان کسب­وکارهای کوچک و متوسط در مورد نحوه شکل­گیری هوشمندی رقابتی براساس رویکرد قابلیت­های پویای مبتنی بر دانش استفاده می­شود، بر حسب هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. همچنین این تحقیق به لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی است و براساس تحلیل ماتریس همبستگی به تبیین روابط میان متغییر های مدل مفهومی می‌پردازد.جامعۀ آماری، این پژوهش شامل مدیران شرکت­های کوچک و متوسط در استان لرستان است که تعداد آنها 1842تن است. البته بر اساس فرمول کوکران برای جامعۀ آماری محدود و با درنظرگرفتن سطح خطای ۵درصد، حجم نمونه 318 درنظرگرفته شده است. با درنظرگرفتن نوع صنعت به­عنوان طبقۀ همگن، اعضای نمونه برطبق جدول1 با استفاده از روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای متناسب انتخاب شده­اند.

برای سنجش هوشمندی رقابتی از شاخص­های ارائه شدۀ دسچامبز و نایاک (1995) استفاده شده است که گویه­های موردنظر از پرسشنامه آن استخراج شده است. همچنین برای سنجش مؤلفه­های قابلیت­های پویا، و قابلیت جذب، از پرسشنامۀ پروترجرو(2011) استفاده شده است. برای اندازه­گیری پایایی ابزار اندازه­گیری، از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

جدول 1. تعداد اعضای نمونه انتخابی در هر صنعت

طبقات جامعه

تعداد هر طبقه

درصد(نسبت)نمونه

تعداد نمونه

محصولات غذایی وآشامیدنی­ها

342

20/0

59

محصولات ازلاستیک و پلاستیک

145

08/0

25

چوب و محصولات چوبی

127

06/0

22

محصولات کانی غیرفلزی

238

13/0

41

محصولات فلزی فابریکی

214

11/0

37

مواد و محصولات شیمیائی

284

16/0

49

ماشین‌آلات ودستگاه‌های برقی

87

05/0

15

پوشاک و نساجی

139

07/0

24

فراورده‌های حاصل از نفت

35

02/0

           6

وسایل نقلیه موتوری/ سایر تجهیزات حمل و نقل

46

02/0

8

بازیافت

12

01/0

2

ابزار پزشکی و دارویی

75

04/0

13

سلولزی

98

05/0

17

مجموع

1842

100%

318

 

یافته‌های پژوهش

 

تجزیه و تحلیل داده­ها در این تحقیق، در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح توصیفی داده­های‌ جمعیت­شناختی مانند سن، جنسیت، سطح تحصیلات و مدت فعالیت شرکت و همچنین ضرایب آلفای کرونباخ، اشتراکات متغیرها و ضریب KMO محاسبه شده است. خلاصۀ نتایج برآمده از تحلیل داده­های جمعیت­شناختی بر اساس فراوانی و درصد فراوانی به طور خلاصه در جدول‌2 نشان داده شده است.

 

 

جدول2. خلاصه نتایج تحلیل داده‌های جمعیت‌شناختی

درصد

فراوانی

گزینه‌ها

ویژگی

66%

210

مرد

جنسیت

34%

108

زن

79%

251

20 تا 34

سن

15%

48

50-35

6%

19

بالای 50

3%

10

زیر دیپلم

میزان تحصیلات

13%

41

دیپلم

12%

38

کاردانی

53%

169

کارشناسی

4%

13

زیر یک‌سال

مدت فعالیت

18%

57

3-1 سال

18%

57

7-3 سال

34%

108

بیش از ده‌سال

 

 

 

 

 

 

 

 

همچنین نتایج برآمده از محاسبۀ ضرایب آلفای کرونباخ، اشتراکات متغیرها و ضریب KMO، در جدول3 آمده است.

 

 

جدول 3. نتایج سنجش پایایی ابزار گردآوری داده‌ها

سازۀ پنهان

متغیر آشکار

گویه‌ها

مقدار اشتراک استخراج شده

آلفای کرونباخ

ضریب KMO

هوشمندی رقابتی

هوشمندی مبتنی بر بازار

سؤالات 1 الی 6

0.522

915/0

632/.

هوشمندی مبتنی بر رقبا

سؤالات 7 الی 12

0.582

هوشمندی مبتنی بر فناوری

سؤالات 13 الی 15

0.537

قابلیت‌های پویا

قابلیت هماهنگی

سؤالات 16 الی 18

0.646

754/.

685/.

قابلیت یادگیری

سؤالات 19 الی 23

0.663

قابلیت پاسخ رقابتی استراتژیک

سؤالات 24 الی 28

0.738

مدیریت دانش

کسب دانش بیرونی

سؤالات 29 الی 32

0.814

770/0

50/.

به اشتراک‌گذاری دانش درونی

سؤالات 33 الی36

0.814

 

 

همان­گونه که نتایج جدول3 نشان می­دهد، مقادیر اشتراکات تمام متغیرها بالای 5درصد.است که این امر بیانگر مناسب­بودن متغیرهای آشکار است؛ به این معنی که متغیرهای آشکار شاخص­های مناسب و همبسته‌ای برای عملیاتی کردن و سنجش سازه­های پنهان محسوب می‌گردند. همچنین مقادیر ضریب آلفای کرونباخ، برای تمام مؤلفه‌های پرسشنامه و ابعاد آن بالای 7درصد است، بنابراین می­توان گفت که ابزار گردآوری داده­ها از پایایی مناسب و مطلوبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان می­دهد که ارزش عددی ضریب KMO بالاتر از 5 درصد بوده و در نتیجه ضریب اطمینان نمونۀ انتخابی برای به­کارگیری تکنیک تحلیل عاملی در حد مطلوبی است. ضریب KMO نشان می­دهد که مجموعه گویه­ها یا شاخص­هایی که یک سازه پنهان را می‌سنجند، تا چه اندازه همبسته‌اند.

در سطح استنباطی نیز برای آزمون فرضیه­ها و تعیین روابط بین متغیّرهای مدل مفهومی، مدل­سازی معادلات ساختاری و تحلیل ماتریس همبستگی با کمک نرم­افزارهای آماری اس‌پی‌اس‌اس و لیزرل انجام شده که نتایج برآمده از تخمین پارامترها و محاسبه بارهای عاملی استانداردشده در شکل 2 نشان داده شده است.

 

 

 

شکل 2. تخمین پارامترها و محاسبه بارهای عاملی استانداردشده

 

 

مطابق شکل 2، میزان ریشه توان دوم خطای برآورد برای مدل عاملی X، برابر 089درصد است که نشانگر برازش قابل­قبول مدل در تخمین پارامترهاست. همچنین مقادیر آماره t در شکل 3 نشان داده شده است.


 

شکل 3. مقادیر آماره t

 

 

با توجه به اینکه مقادیر آماره t برای همه متغیّرهای آشکار از مقدار 1.96 (سطح زیرمنحنی نرمال معادل خطای5درصد) بیشتر است، بنابراین می­توان گفت که تمام مسیرهای بین سازه­های پنهان و متغیر­های آشکار مربوط به آنها در سطح خطای 5درصد معنی­دار است که بر این اساس روایی مدل، که بیانگر اعتبار سازه­های پنهان در تبیین واریانس یا تغییرات متغیّرهای آشکار است، تأیید می­شود. همچنین نتایج برآمده از بررسی برازش مدل و محاسبه شاخص­های برازش در جدول ‌4 آمده است.


 

جدول4. نتایج آزمون برازش کلی مدل

شاخص های برازش

(Fitness Measures)

مقدار محاسبه شده

دامنه مورد قبول

نتیجه

/df

77/1

00/2>

تأیید

NFI

89/.

نزدیک به یک

تأیید

NNFI

93/.

نزدیک به یک

تأیید

CFI

95/.

نزدیک به یک

تأیید

RMSEI

089/0

کمتر از یک

تأیید

GFI

84/.

نزدیک به یک

تأیید

AGFI

87/.

نزدیک به یک

تأیید

IFI

95/.

نزدیک به یک

تأیید

 

 

نتایج حاصل جدول 4 نشان می­دهد که شاخص برازش (GFI) برابر 84 درصد است و شاخص برازش تعدیل­شده (AGFI) نیز برابر با 87 درصد است. این امر حاکی از برازش مطلوب مدل است. در پایان، خلاصۀ نتایج تخمین پارامترها و محاسبه بارهای عاملی استانداردنشده و بارهای عاملی استانداردشده به همراه آماره t و ضریب تشخیص برای متغیرها در جدول 5 نشان داده شده است.


 

جدول 5. خلاصه نتایج تخمین پارامترها، آماره t و ضریب تشخیص

سازه پنهان

متغیر آشکار

 

مقادیر استاندارد

(Standard values)

آمارۀ t

ضریب تشخیص

( )

کسب دانش خارجی

همکاری با سایر شرکت­ها

73/0

85/7

53%

مشارکت کارکنان در همایش­ها

56/0

67/5

31%

ارتباط با متخصصان خارجی

61/0

29/6

37%

استخدام کارکنان جدید دارای مهارت جدید

59/0

07/6

34%

به اشتراک گذاری دانش درونی

برگزاری جلسه با کارکنان

77/0

50/8

59%

تبادل تجربیات کارکنان با یکدیگر

76/0

41/8

57%

بحث و تبادل نظر با کارکنان

80/.

05/9

64%

تشویق کارکنان به تبادل تجربیاتشان

66/.

90/6

43%

قابلیت­های پویا

قابلیت هماهنگی

74/0

60/6

54%

قابلیت یادگیری

72/0

60/6

51%

قابلیت پاسخ رقابتی استراتژیک

77/0

04/7

59%

هوشمندی رقابتی

هوشمندی مبتنی بر بازار

57/.

85/3

32%

هوشمندی مبتنی بر رقبا

56/.

85/3

31%

هوشمندی مبتنی بر فناوری

57/.

93/3

32%

 

 

 

 

 

 

 

بر اساس جدول شمارۀ5 معنی داری مقادیر ضریب تشخیص برای همه بارهای عاملی در سطح خطای 5درصد نشان­دهنده پایایی بالایِ متغیرهای مورد نظر بوده است. درنتیجه متغیّرهای آشکار با دقتی بسیار بالا، موضوع مورد نظر یا سازه­های پنهان را اندازه­گیری می­کند. درنهایت نتایج آزمون فرضیه­های تحقیق در جدول شمارۀ6 آمده است.


 

جدول 6- نتایج آزمون فرضیه‌های پژوهش

فرضیه

توضیح

ضریب همبستگی

آمارۀ t

نتیجه

اصلی1

کسب دانش بیرونی بر قابلیت‌های پویا تأثیر دارد

702/0

25/2

تأیید

فرعی1.1

به­اشتراک­گذاری دانش درونی بر قابلیت‌های پویا تأثیر دارد.

552/0

132/0

تأیید

فرعی1.2

قابلیت‌های پویا بر هوشمندی رقابتی تأثیر دارد

610/0

094/0

تأیید

فرعی1.3

کسب دانش بیرونی بر ایجاد قابلیت پاسخ رقابتی استراتژیک تأثیر دارد.

589/0

086/0

تأیید

اصلی2

به­اشتراک­گذاری دانش درونی بر قابلیت‌های پویا تأثیر دارد.

516/0

64/3

تأیید

فرعی2.1

به­اشتراک­گذاری دانش درونی بر ایجاد قابلیت هماهنگی تأثیر دارد.

348/0

252/0

تأیید

فرعی2.2

به­اشتراک­گذاری دانش درونی بر ایجاد قابلیت یادگیری تأثیر دارد.

576/0

176/0

تأیید

فرعی2.3

به­اشتراک­گذاری دانش درونی بر ایجاد قابلیت پاسخ رقابتی استراتژیک تأثیر دارد.

388/0

204/0

تأیید

اصلی3

قابلیت­های پویا بر هوشمندی رقابتی تأثیر دارد

567/0

45/4

تأیید

فرعی3.1

قابلیت­های پویا بر ایجاد هوشمندی مبتنی بر بازار تأثیر دارد.

500/0

174/0

تأیید

فرعی3.2

قابلیت­های پویا بر ایجاد هوشمندی مبتنی بر رقبا تأثیر دارد.

457/0

390/0

تأیید

فرعی3.3

قابلیت­های پویا بر ایجاد هوشمندی مبتنی بر فناوری تأثیر دارد.

441/0

672/0

تأیید

 

بحث و نتیجه‌گیری

 

نتایج حاصل از محاسبۀ ضرایب تشخیص بارهای عاملی در سازه­های پنهان نشان می­دهد که تبادل نظر با کارکنان با ضریب تشخیص 64 درصد مهم­ترین شاخص تأثیرگذار بر سازه «به­اشتراک­گذاری دانش درونی» است. همکاری با سایر شرکت­ها نیز با ضریب تشخیص 53درصد مهم­ترین شاخص مؤثر بر سازه «کسب دانش بیرونی» است. همچنین با توجه به نتیجۀ آزمون فرضیۀ اصلی اول «کسب دانش خارجی بر قابلیت های پویا تأثیرگذار است. با توجه به اینکه مهم­ترین ابعاد کسب دانش خارجی، به ترتیب همکاری با سایر سازمان­ها، داشتن ارتباط با متخصصان خارجی، استخدام کارکنان دارای مهارت‌های جدید و مشارکت کارکنان در همایش­های مختلف است، بنابراین همکاری و ارتباط با سایر کسب­و­کارها، دانشگاه­ها و مراکز تحقیقاتی، ارتباط مستمر با کارشناسان و متخصصان خارج از سازمان، استخدام کارکنان دارای مهارت­های نو و خاص برای آگاهی از تغییر و تحولات جدید، به مدیران کسب­وکارهای کوچک و متوسط پیشنهاد می­شود. همچنین تحلیل‌ یافته­های پژوهش نشان می­دهد که قابلیت پاسخ رقابتی استراتژیک با ضریب تشخیص 59 درصد، مهم­ترین متغیر اثرگذار بر قابلیت­های پویاست. از سوی دیگر، هوشمندی مبتنی بر فناوری و بازار با ضریب تشخیص 32 درصد، مهم­ترین متغیر اثرگذار بر هوشمندی رقابتی می باشند. طبق فرضیه ی اصلی دوم، به اشتراک‌گذاری دانش درونی بر قابلیت‌های پویا تأثیر دارد. درنتیجه جلسات مکرر مدیران کسب­و­کارهای کوچک و متوسط با کارکنان برای به­اشتراک­گذاری دستاوردها و دیدگاه­های جدید، بحث و تبادل نظر مدیران با کارکنان، تسهیل ارتباطات آسان و بدون محدودیت کارکنان برای تسهیم دانش و‌ تجربه­های آنان می­تواند فرایند به‌ اشتراک­گذاری دانش درونی و در نتیجه قابلیت­های پویا را توسعه دهد. درنهایت، همانطور که نتایج نشان داد، قابلیت­های پویا در ایجاد هوشمندی رقابتی مؤثر است. بنابراین می­توان گفت که مدیران کسب­و­کارهای کوچک و متوسط می­توانند از طریق ارائه کالاها یا خدمات جدید، آگاهی از روش­های تولید کالاها یا ارائه خدمت از سوی رقبا و افزایش میزان آشنایی کارکنان با فناوری­های جدید، توانایی لازم را برای پاسخ به تغییرات محیط رقابتی کسب نمایند. همچنین مدیران کسب­وکارهای کوچک و متوسط می­توانند با اجرای آموزش ضمن خدمت، رواج کار تیمی، برگزاری دوره­های آموزشی و غیره یادگیری را سهولت بخشد و سازمان را به شناسایی و بهره­برداری از فرصت­های جدید توانا سازد.



1 Competetive intelligence

2 Dynamic capabilitie

3 Zhou and Unlaner

[4] Fuld

2 SCIP: society of competitive intelligence

[6].Dynamic capabilities

[7].Wang and Aahmed, 2005

.1Operational capabilities

.2Coordination capability

.3Learning capability

Strategic competitive response capability.4

 

[12] Absorptive capacity

[13] external knowledge acquisition

[14] internal knowledge sharing

[15] Flatten et al., 2011

 
1-      Amberosini, Vand Bowman, C. (2009).What are Dynamic capabilities and are they a useful construct in strategic management? International Journal of management reviews Issue1.pp2949
2-      Bounfour, A, (2003), the management of intangibles, the organizations most valuable assets, Roudlege, London.
3-      Deschamps, J. &Nayack, P. R., (1995), "product Juggernauts- how companies mobilize to generate a stream of market winners, Harvard business school press.
4-      Flatten, T. C., Greve, G. I. &Brettel, M. (2011). Absorptive Capacity and Firm Performance in SMEs: The Mediating Influence of Strategic Alliances. European Management Review, 8(3), 137–152.
5-      Fuld, L.M (1995), “The New Competitor Inteligence, Newyork: John Willy.
6-      Iansitim, Clark KB.1994.Integration and dynamic capabilities. Evidence from product development in automobilies and main framework computers. Industrial and corporate change 3(3):557-605.
7-      March JG, 1991.Exploration and exploitation in organizational learning. Organization science: 71-87.
8-      -Moshabakee, A; Zanguyenejhad, A. (1387), design the model of competitive intelligence based organizational organizational-structural intelligence,study of business journal, number 49.
9-      Protogerou. A, Caloghirou. Y. and Lioukas. S (2011). Dynamic Capabilities and their indirect impaction on film performance, Oxford university press.
10-  Rouach, D., &Santi, P. (2009); "competitive intelligence adds value", European management journal. 19(5), pp. 200-224.
11-  Rzaeian, Ali; Lashkarboluky, M. (1389), competitive intelligence and strategic decision-making, management perspective, No. 2.
12-  -Schilke, S. (2000), Introduction of competitive intelligence process as strategic consultancy, MBA-IMC proposal, university of Lincolnshde and Humberside.
13-  Teece DJ, Pisano, G, and Shuen, A. (1997). Dynamic capabilities and strategic management, Strategic management Journal 18(7). 509-533
14-  Teece, D.J.2007. ̋Explicating Dynamic Capabilities: The Nature and Microfoundation of (sustainable) Enterprise Performance, ̏ Strategic Management Journal (28:13), pp 1319-135
15-  Van Wijk, R. Jansen, JJP. And Lyles, M.A. (2008).”Inter and intra- organizational knowledge transfer: a meta-analytic review and assessment of its antecedents and concequences”Journal of management studies, 45: 830-53.
16-  Wang Catherine. L., Ahmed Perveiz, K., (2003) "structure & Structural dimensions for knowledge-based organizations, measuring business excellence, vol. 17, issue 1:12
17-  Zhou, Haibo and Unlaner, Lorraine M, (2009), predicting innovation in SMEs: A knowledge-Based Dynamic capabilities perspective, SSR.