Designing and testing the model of selecting components for segmentation of the international market (case study of international gasoline market)

Document Type : Original Article

Authors

1 Ph.D. Student of Business Management, Shahid Beheshti University, Tehran-Iran

2 Full Professor, Faculty of Management and Accounting, Shahid Beheshti University, Tehran-Iran

Abstract

nowadays, the need for segmentation of international markets is widely recognized and a lot of research in order to identify the appropriate bases for international market segmentation has been done. The main objective of the present study has been paid on identifying the components for segmentation of international gasoline market and is based on panel data approach. For this purpose, data of 35 gasoline importing countries in the Middle East, Asia and the Pacific between 1995 and 2012 were analyzed and in seven hypotheses the effect of the components of market size, market receptivity, economic development, the structure of the free market, pump gasoline price, communication infrastructure and income elasticity of demand for gasoline have on gasoline imports have been examined. In addition, the required calculations and analysis have been done through software Eviews-9 and STATA-14.The results indicate that the market size, economic development, the structure of the free market, pump gasoline price and income elasticity of demand for gasoline have direct and significant impact on gasoline imports and market size among other explanatory components has the greatest impact on imports gasoline. It is worth noting, there was a significant relationship between market acceptance and gasoline imports were rejected as well as significant correlation was observed between communication infrastructure and gasoline imports.

Keywords


 

شناسایی بازارهای هدف، به دلایل زیادی اهمیت دارد؛ شناسایی این بازارها این امکان را فراهم می­کند تا تلاش­های بازاریابی متمرکز و از پراکنده­نگری و فعالیت در بازارهای متعدد خودداری شود. نظر به اینکه نیاز به بخش­بندی بازار بین­المللی روز­به­روز بیشتر احساس می‌شود، توجه به تحقیقات برای شناسایی مؤلفه­های مناسب بخش­بندی بازار بسیار شده است و عموماً مشخصات کشوری، مبنایی برای بخش­بندی بازارهای بین­المللی محسوب می­شود (ناچمن[1]، 1994).

 شناسایی بخش­های بازار و اجزای آنها به مؤلفه­ها (متغیرها و معیارها) و روش‌های به­کارگرفته برای شناسایی آنها بستگی دارد. انتخاب مؤلفه­های مناسب بخش‌بندی و روش­های شناسایی آنها در ارتباط با تعداد و نوع بخش­هایی که در تحقیقات بخش­بندی شناسایی می­شوند و همچنین مفیدبودن آنها برای شرکت بسیار مهم است. انتخاب مبانی  بخش­بندی، مستقیماً از هدف مطالعه و نوع بازار، مصرفی یا صنعتی، پیروی می‌کند و انتخاب مؤلفه­های مختلف ممکن است به بخش­های متفاوت منجر شود. افزون بر این، انتخاب روش­ها و مؤلفه‌ها مستقل از یکدیگر نیستند و نیاز است روش­های بخش­بندی بر اساس اهداف مشخص مطالعۀ بخش­بندی و مؤلفه­های بخش­بندی منتخب، صورت پذیرد (ودل و کاماکورا[2]، 200).

صنعت نفت ایران، مهم­ترین صنعت و پیشران اقتصاد کشور، جایگاه ویژه و بی­نظیری در کشور دارد که با توجه به تغییر از خام­فروشی به تولید فرآورده­های ارزشمند، در آینده­ای نزدیک فرآورده­های نفتی، نقش حیاتی در اقتصاد کشور ایفا می­کنند. بنابراین مسئله اصلی این تحقیق که از دغدغه­های مدیران صنعت نفت است، مقابله با مازاد فرآورده­های نفتی تولیدی، به‌ویژه بنزین، در سال­های پیش­رو با توجه به بهره‌برداری از پالایشگاه ستارۀ خلیج فارس در آینده­ای نزدیک و نبود شناخت کافی از بخش­ها و مشتریان بازارهای بین­المللی فرآورده­های است. افزون ­بر این، یکی از عواملی که می­تواند در زمینه گسترش صادرات فرآورده­های نفتی ایران به سایر کشورها مؤثر باشد و به حضور بیشتر ایران در بازارهای صادراتی بینجامد، ارزیابی و بخش­بندی بازارهای بین‌المللی فرآورده‌های نفتی است که تاکنون پژوهش و مطالعاتی در این خصوص انجام نشده است. برای پاسخ به این مسئله، شناسایی مؤلفه­های مناسب با هدف بخش­بندی بازار بین‌المللی بنزین، اولین و  مهم­ترین گام در این پژوهش است.

پژوهشگران، روش­ها و الگوهای مختلفی را به­علت اهمیّت ارزیابی و بخش­بندی بازارها، برای بررسی بازارهای خارجی جذاب ارائه داده­اند؛ اما همچنان نیاز به الگویی منعطف، جامع و کارا از منظر هزینه و درخور استفاده در صنایع مختلف احساس می‌شود. تأمل در پژوهش­های پیشین نشان می­دهد متغیرهای لحاظ‌شده در بررسی بازار خارجی، به مرور زمان بیشتر و جامع­تر می­شوند. با توجه به نبود تحقیقاتی در این زمینه و نظر به مبانی نظری و پیشینۀ تحقیق، در این پژوهش به طراحی و آزمون مدل انتخاب مؤلفه­ها و متغیرهای بخش­بندی بازار بین­المللی بنزین پرداخته شده است.

 

مبانی و چارچوب نظری تحقیق

در بیشتر الگوهای رایج تصمیم­گیری بخش­بندی بازار بین­المللی، یک مرحله غربالگری اولیه وجود دارد که بر اساس شاخص­های داده­های ثانویه ارزان­قیمت و مقایسه‌ای در مورد کشورها که به­طور وسیعی در دسترس هستند، مانند شاخص­های منتشرشدۀ بانک جهانی، انجام می­گیرد (گاستون برتون و مارتین[3]، 2011). وقتی یک گروه از نامزدهای بازار انتخاب شدند، بازاریابان صنعتی باید داده­هایی را انتخاب کنند که مستقیماً به تقاضا برای محصولات صادراتی و بازارهای خارجی شرکتشان مربوط است. بازاریابانی که به ارزیابی پتانسیل بازارهای جهانی برای محصولات و خدمات خاصی علاقه­مند هستند، نیازمند شناسایی شاخص­های اقتصادی ویژه­ای هستند که بیشترین ارتباط را با تجزیه و تحلیل تقاضا دارند (مالهاترا[4]، 1993). معیار راهنما برای انتخاب این متغیرها، عملکرد آنها است که معیاری برای سنجش تقاضای کشورهای مختلف است (داگلاس و ویند[5]، 1987). ناچمن (1994) نیز معتقد است با توجه به اینکه نیاز به بخش‌بندی بازار بین­المللی روزبه­روز بیشتر احساس می‌شود، برای شناسایی مؤلفه‌های مناسب بخش­بندی توجه بیشتری به تحقیقات شده است و عموماً مشخصات کشوری، مبنایی برای بخش­بندی بازارهای بین­المللی هستند و معیار راهنما برای انتخاب این متغیّرها، عملکرد آنها به عنوان معیاری برای تقاضای کشورهای مختلف است.

بخش­بندی بازار صنعتی در مورد تجزیه و تحلیل و انتخاب کاربردهای مناسبی است که بدان وسیله محصولات یک شرکت، منافع مفید و کاراتری را به مشتریان ارائه می­دهد. این موضوع یکی از مهم‌ترین راهبردهای کسب‌و کار یک شرکت  است (ساودرا[6]، 2016). بخش­بندی بازار صنعتی در دو سطح سازمانی و کشوری انجام می­شود. در سطح سازمانی ویژگی­های شرکت در دو سطح کلان و خرد بررسی می‌شود و از مؤلفه­ها و متغیرهایی مانند اندازۀ سازمان، محل جغرافیایی، بخش صنعت، بازار نهایی، ساختار واحد تصمیم­گیری، فرآیند تصمیم­گیری، سطح خرید، اهمیت خرید، نوع سازمان خریدار و ویژگی­های شخصی و غیره برای بخش­بندی سازمان­ها استفاده می‌شود (دراموند[7]، 2010). همچنین در سطح کشوری، شاخص‌های کلان سیاسی، اقتصادی، جمعیت­شناختی، جغرافیایی و غیره کشورها از جمله مؤلفه­های بخش‌بندی هستند.

مؤلفه­ها و متغیّرهای لحاظ‌شده در این پژوهش، بر اساس الگوی جذابیت بازار و حاصل ترکیب شاخص فرصت کلی بازار،[8] که مبنای بازاریابی دارد (کاوسگیل[9]، 1997)، و مدل جاذبه[10] تجارت بین‌ا‌لمللی، که مبنایی اقتصادی دارد، انتخاب شده است. این روش‌ها با توجه به ادبیات موضوع، پشتوانۀ نظری قوی و شهرت بالایی در بررسی روابط تجاری در بازاریابی و اقتصاد بین‌الملل دارند. اگرچه پژوهشگران معیارها و مؤلفه‌های متفاوتی را برای غربال کردن بازار استفاده می­کنند، اما جذابیت بازار موضوعی است که در مطالعات پیشین در زمینه بخش­بندی بازار بین­المللی برای تبعیض میان بازارهای خارجی دائماً استفاده شده است (گاستون برتون و مارتین، 2011). در این­ راستا، پژوهش حاضر با واردکردن مؤلفه­های اندازۀ بازار، پذیرش بازار، توسعۀ اقتصادی، آزادی اقتصادی، قیمت خرده­فروشی بنزین، کشش درآمدی تقاضا و زیرساخت در سطح کشوری به شناسایی مؤلفه‌های بخش­بندی بازار بین‌المللی بنزین پرداخته است.

اندازۀ بازار[11]: به اعتقاد هیرچ (1967) میان تجارت بین­المللی، هزینه­های رقابتی و اندازۀ بازار ارتباط وجود دارد (روسو و اوکوروفو[12]، 1996). داگلاس و کریج (1983) نیز بر اهمیت اندازۀ بازار  در مقام عامل  تعیین­کننده فرصت­های بالقوه بازار تأکید می­کنند (روسو و اوکوروفو، 1996). بر اساس مطالعات پیشین، نرخ رشد معیار مهمی در مرحله غربال­کردن توسعه بین­المللی است. افزون بر این، مدل جاذبۀ اولیه، تجارت بین کشور i و کشور j را تابع مثبتی از اندازه بازار (جمعیت) تخمین می­زند (شنگ و مولن[13]، 2011) و غربال‌کردن بازار بین­المللی، حامی جدی استفاده از اندازه بازار برای شناسایی فرصت­های بالقوه است (روسو و اوکوروفو، 1996). درحقیقت تئوری‌های تجارت بین­الملل، ارتباطی قوی بین تعاملات تجاری بین­المللیِ بالقوه و اندازه بازار را ارائه می‌کنند (ساکارایا و همکاران[14]، 2007). هرچند که یک کشور، کاملاً نمی­تواند از سوی یک شرکت، بازار هدف در نظر گرفته شود، اما جمعیّت کل، اهمیّت نسبی بازار آن کشور را نشان می­دهد (کاوسگیل، 1997). در این پژوهش از جمعیت کل (نفر در سال) و مصرف بنزین (هزار تن در سال) با هدف سنجش اندازه بازار استفاده شده است.

پذیرش بازار[15]: پذیرش بازار به بازبودن و قابلیت دسترسی به بازار اشاره دارد و بالا بودن پذیرش بازار، جذابیت بیشتر بازار را نشان می­دهد. کاوسگیل و همکاران (2004) از شاخصی در رتبه­بندی و خوشه­بندی بازارهای بین‌المللی استفاده نمودند که آن را «پذیرش بازار» نامیدند. آنها در پژوهش خود از سرانۀ واردات از آمریکا و تجارت کل به صورت درصدی از تولید ناخالص داخلی (GDP)، برای سنجش شاخص پذیرش بازار استفاده نمودند. به اعتقاد کاوسگیل (1997)، پذیرش بازار به اندازه­ای که یک بازار خارجی پذیرای واردات از آمریکاست اطلاق می­شود و با میانگین سالیانۀ نرخ رشد واردات از امریکا طی پنج سال گذشته و سرانۀ واردات از آمریکا اندازه­گیری می­شود. ازآنجایی‌که واردات یک کشور به­تنهایی نمی­تواند نمایندۀ پذیرش و دسترسی بازار باشد، شنگ و مولن (2011) در پژوهش خود از واردات محصول و تجارت کل بر اساس درصدی از تولید ناخالص داخلی (GDP) استفاده نمودند. در این پژوهش واردات کالا و خدمات بر اساس درصدی از تولید ناخالص داخلی (GDP) و تجارت کل بر اساس درصدی از تولید ناخالص داخلی (GDP)، شاخص­های تعیین‌کننده پذیرش بازار انتخاب شده­اند.

توسعۀ اقتصادی[16]: انتخاب بازار خارجی با توسعۀ اقتصادی ارتباط نزدیکی دارد و قدرت اقتصادی ملت­ها به صورت مثبتی با جذابیت بازار صادراتی آنها در ارتباط است. همچنین داده­های سرانه در بیشتر مدل­های تجزیه و تحلیل بین‌المللی بازار ترجیح داده می­شوند، به این دلیل که آنها شدت اقتصادی را نشان می­دهند (شنگ و مولن، 2011). به اعتقاد کاوسگیل (1997) دو متغیر برای سنجش شدت بازار به کار گرفته می­شوند که عبارت‌اند از: «سرانۀ تولید ناخالص ملی» بر اساس برابری قدرت خرید و «سرانۀ هزینه­های مصرفی». همچنین در سال 2004 کاوسگیل از درصد جمعیت شهری و سرانۀ تولید ناخالص داخلی برای سنجش شدت بازار استفاده کرد. همچنین، ناچمن (1994) در پژوهش خود از درآمد سرانه و توزیع درآمد برای بخش­بندی بازار بین­المللی استفاده کرده است. با توجه به اینکه تولید ناخالص داخلی می­تواند به بروز اشتباهاتی در برآورد اندازۀ اقتصادی منجر شود، مولن و شنگ (2011) در تحقیق خود از دو شاخص مصرف انرژی و الکتریسیته، شاخص­های مطمئن برای توسعۀ اقتصادی و صنعتی‌شدن کشورها استفاده کرده­اند. به اعتقاد سگلوسکی[17] (2006) تولید ناخالص داخلی (GDP)، سرانۀ تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه، شاخص‌های مطمئن از توسعۀ اقتصادی هستند که بیانگر قدرت خرید و میزان تقاضای بازار هستند. همچنین گاستون برتون و مارتین (2011)، در تحقیق خود از سرانۀ تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، هزینه تحقیق و توسعه، بر اساس درصدی از تولید ناخالص داخلی، سطح دسترسی به اینترنت و شاخص درک فساد برای سنجش توسعۀ بازار استفاده کرده­اند. با توجه به موارد ذکرشده، در این پژوهش از سرانۀ تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید، سرانۀ مصرف الکتریسیته، سرانۀ مصرف انرژی و سرانۀ درآمد ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید، شاخص­های نشان­دهندۀ توسعه اقتصادی استفاده شده است.

ساختار بازار آزاد[18]: از دیدگاه موسسۀ هریتج، نبود التزام یا اجبار دولت بر تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات تا اندازه­ای است که افراد بتوانند آزادی خود را حفظ کنند. افراد وقتی دارای آزادی اقتصادی هستند که دارایی مکتسَب خود را بدون استفاده از زور، تقلب یا سرقت بیابند و در برابر تجاوز دیگران حفظ شود و افراد آزادانه دارایی خود را استفاده، مبادله و نگهداری کنند، بدون آنکه موجب تضعیف دیگران شود. معمولاً از دو شاخص آزادی اقتصادی هریتیج و فریزر برای بررسی آزادی اقتصادی استفاده می­شود. کاوسگیل (1997) در تحقیق خود برای بخش­بندی بازار از شاخص آزادی اقتصادی موسسۀ هریتیج استفاده کرد. همچنین او در سال 2004 علاوه بر شاخص هریتیج از شاخص آزادی سیاسی نیز برای سنجش ساختار بازار آزاد استفاده کرد. در این پژوهش نیز از شاخص هریتیج برای بررسی ساختار بازار آزاد استفاده شده است.

قیمت: قیمت از یک نقش محوری در فعالیت­های اقتصادی برخوردار است. قیمت­ها در واقع بیانگر ارزش کالاها و خدمات هستند و از این طریق امکان مبادلۀ آنها میسّر می‏شود. ساکارایا و همکاران (2007) در تحقیق خود از متغیر دامنۀ قیمت  برای شناخت درک مصرف­کنندگان در مورد ویژگی­های خرده­فروشی پوشاک کشور ترکیه استفاده کرده­اند. اکر[19] و همکاران (2014) نیز در تحقیق خود برای بخش­بندی و یکپارچه­سازی بازار بین المللی و بین ملیتی در غرب آفریقا از قیمت دو نوع محصولات کشاورزی استفاده کرده­اند. دی[20] و همکاران (1998) در تحقیق خود برای بخش‌بندی بازار جهانی برای محصولات صنعتی از شاخص قیمت مصرف­کننده[21] استفاده کرده­اند. همچنین، بخش­بندی می­تواند با استفاده از عوامل خرید معمول برای خریداران صنعتی از جمله عملکرد، کیفیت، خدمات، تحویل و قیمت انجام شود و از طریق تعریف بخش­ها با استفاده از این پنج عامل خرید، بسته به اینکه کدام یک برای مشتریان بالقوه مهم‌ترند، برخی شرکت­های صنعتی در ایجاد بخش­های بازار موفق بوده­اند (لانهالت[22]، 2008). علاوه بر این، یکی از روش‌های بخش‌بندی، گروه­بندی شرکت­هایی است که نیازمند منافع مشابهی هستند که یکی از این منافع سطح قیمت است (نائوده[23]، 1995). در این تحقیق، از قیمت خرده­فروشی بنزین در پمپ بنزین­ها استفاده شده است. قیمت­ها نیز بر اساس دلار برای هر لیتر بنزین بوده و پول رایج کشورها به دلار آمریکا تبدیل شده است.

کشش درآمدی تقاضا[24]: کشش درآمدی تقاضا، تغییر در مقدار تقاضا را نسبت به تغییر درآمد مصرف کنندگان اندازه­گیری می­کند. به عبارت دیگر کشش درآمدی تقاضا، با درصد تغییر در مقدار تقاضا، تقسیم بر درصد تغییر در درآمد برابر است. مایرز (1996)؛ ویند (1978)؛ وبستر (1991)؛ رائو ونگ (1995)؛ کلافتیس و چستون (1997)؛ هالواسک و آمس (1986)؛ چرون و کلینشمیت (1985)، در تحقیقات خود از کشش قیمتی برای بخش­بندی بازار استفاده کرده­اند (فالبی[25]، 2001). در این تحقیق نیز به دنبال سنجش رابطۀ کشش درآمدی تقاضای بنزین و واردات بنزین بررسی شده است که در صورت تایید این ارتباط می‌توان از کشش درآمدی تقاضا برای بخش­بندی بازار بین‌المللی بنزین استفاده کرد. درواقع، هدف آن است تا با ترکیب دو متغیّر تقاضای بنزین و درآمد، به شاخص موثق­تری برای بخش­بندی بازار دست یافته شود. گفتنی است که تاکنون از این شاخص برای بخش­بندی بازار استفاده نشده است، بدین دلیل می­توان آن را یکی از نوآوری‌های تحقیق نام برد. برای محاسبه کشش درآمدی تقاضای بنزین از تقاضای سالانه بنزین و سرانۀ درآمد ناخالص ملی بر اساس برابری قدرت خرید، از فرمول زیر استفاده شده است.

Et= ×

I: سرانۀ درآمد ناخالص ملی بر اساس برابری قدرت خرید؛

Q: تقاضای سالانه بنزین.

زیرساخت ارتباطی[26]: بعضی از پژوهشگران بر تأثیر زیرساخت‌های ارتباطی بر روی جریان­های تجاری بین‌المللی تمرکز نموده­اند. لیما و وندابلز[27] (2001) شاخصی از میزان زیرساخت ارائه نمودند و دریافتند که شاخص تعیین‌کننده مهمی در تجارت دوجانبه محسوب می­شود. پورتس و ری[28] (2005) متغیّر مخابرات تلفنی را به معادلات جاذبه خود اضافه نمودند و دریافتند که ارتباطات بیشتر با افزایش تجارت ارتباط دارد. فروند و وین‌هولد[29] (2004) تأثیر گستردگی استفاده از اینترنت را در تجارت ارزیابی و تحلیل کردند و دریافتند که تأثیر معنادار و افزایشی در سال‌های 1991 تا 1997 وجود دارد. همچنین به گفته فینک و همکاران[30] (2005) هزینه­های ارتباطات از طریق تأثیر بر هزینه­های تجارت، بر میزان تجارت تأثیر می­گذارد و کاهش هزینه­های ارتباطی با افزایش میزان تجارت ارتباط دارد. در این پژوهش تعداد مشترکین موبایل (در هر 100 نفر) و تعداد کاربران اینترنت (در هر 100 نفر) برای شاخص‌های تعیین­کننده زیرساخت انتخاب شده­اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول 1- مؤلفه‌ها و متغیرهای بخش‌بندی بازار بین‌المللی بنزین

ردیف

متغیر

شاخص

پژوهشگران مشابه

1

اندازه بازار

جمعیت کل

گاستون برتون و مارتین مارتین (2011)، کاوسگیل و همکاران (2004)، کاوسگیل (1997)، هلسن و همکاران (1993)، جارویس (2003)، ساملی (1977)، ساکاریا و همکاران (2007)، ناچمن (1994)، شنگ و مولن (2011)، مولن و شنگ (2007)، روسو و اوکوروفو (1996)، ساکاریا و همکاران (2007)، آندرس گرین و همکاران (2008)، کاتلر (1986)، صلاح حسن و همکاران (2003)، لی (1990)، معینی و همکاران (2012) 

مصرف بنزین

هلسن و همکاران (1993)

2

توسعه اقتصادی

سرانه تولید ناخالص داخلی

گاستون برتون و مارتین مارتین (2011)، هلسن و همکاران (1993)، کاوسگیل و همکاران (2004)، دیرینزو و همکاران (2007)، روسو و اکوروفو (1996)، دو و کاروناراتنا (2006)، مولن و شنگ (2011)، سگلوسکی و همکاران (2006)، سما ساکارایا و همکاران (2007)، آندرس گرین و همکاران (2008)

سرانه مصرف الکتریسیته

ناچمن (1994)، مولن و شنگ (2011)، هلسن و همکاران (1993)، شنگ و مولن (2007)

سرانه مصرف انرژی

کاوسگیل و همکاران (2004)، کاوسگیل (1997)، ناچمن (1994)،گاستون برتون و مارتین مارتین (2011)، لی (1990)

سرانۀ درآمد ناخالص داخلی

فرانکل (1997)، ناچمن (1994)، سگلوسکی و همکاران (2006)، صلاح حسن و همکاران (2003)، صلاح حسن و همکاران (2005)، هلسن و همکاران (1993)

3

پذیرش بازار

واردات کالا و خدمات

گرین و الاوی (1985)، ناچمن (1994)، شنگ و مولن (2011)، کاوسگیل و همکاران (2004)، هلسن و همکاران (1993)، دی (1988)، ناچمن (1994)، سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی، مولن و شنگ (2007)

تجارت کل

شنگ و مولن (2011)، کاوسگیل و همکاران (2004)

4

ساختار بازار آزاد

شاخص هریتیج

کاوسگیل و همکاران (2004)، کاوسگیل (1997)، صلاح حسن و همکاران (2003)  

5

قیمت

قیمت خرده‌فروشی بنزین

قیمت: لانهالت (2008)، نائوده (1995)، نتر (1997)، کر و همکاران (2010)، هول و والتر(1972)، بیکر و ریانس (1973)، والتر (1989)، جین (1990)، بازل (1968)، کرسلر (1979) کاوسگیل و نوین (1981)، ییپ (1988)، بالباکی و مالهاترا (1993)، استرمرچ (2008)

شاخص قیمت مصرف کننده: دی (1988)، هلسن و همکاران (1993)

6

کشش درآمدی تقاضا

کشش درآمدی تقاضای بنزین

کشش قیمتی: مایرز(1996)؛ ویند(1978)، وبستر (1991)، رائو ونگ (1995)، کلافتیس و چستون(1997)، هالواسک و آمس(1986)، چرون و کلینشمیت(1985)

7

زیرساخت ارتباطی

تعداد خطوط تلفن

کاوسگیل و همکاران (2004)، کاوسگیل (1997)، هلسن و همکاران (1993)، پورتس و ری (2005)، بران و همکاران (2002)

تعداد کاربران اینترنت

گاستون برتون و مارتین مارتین (2011)، کاوسگیل و همکاران (2004)، فروند و وین هولد (2000)

 


روش تحقیق

در این مطالعه، از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر داده­های تابلویی برای بررسی روابط متغیّرها استفاده شده است، بدین معنی که تأثیرات چند متغیّر مستقل بر متغیّر وابسته ارزیابی می­شود. روش تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره داد­ه­های تابلویی، ترکیبی از داده‌های مقطعی و سری زمانی است، یعنی اطلاعات مربوط به داده­های مقطعی در طول زمان مشاهده   می­شود. دلایل مختلفی برای استفاده از این مدل­ها وجود دارد: اولاً اگر هدف مطالعات منطقه­ای و   بین­کشوری باشد، خصوصاً در اقتصادهایی با ساختارهای نزدیک به همدیگر، استفاده از مدل­های تابلویی ضروری است؛ ثانیاً در عموم موضوعات کلان اقتصادی با داده­های سالانه  مواجه می­شویم. از این­رو حجم نمونه­های مورد مطالعه پایین بوده است، بنابراین به نتایج حاصل از تخمین مدل‌های سری زمانی نمی­توان اتکا کرد. در حالی که در رویکرد داده­های تابلویی می­توان در صورت داده­های کم­حجم، با تلفیق مقاطع به حجم بالایی از داده­ها دست یافت. (گوجارات، 2012). درمجموع، می­توان گفت که داده­های پانلی دارای مزایای فراوانی نسبت به داده­های مقطعی یا سری زمانی هستند.

افزن ­بر­ این، در بررسی بسیاری از رخدادهای اقتصادی، دیده می­شود که عوامل مختلف با ابعاد مختلف و در حوزه­های متفاوت بر پیدایش یک پدیده مانند واردات بنزین مؤثرند که به‌کارگیری همه این عوامل در بررسی­های اقتصادسنجی نه­تنها باعث ایجاد مشکلات فنی مانند هم­خطی می­شوند، بلکه باعث پیچیدگی مدل و افزایش اشتباهات آماری نیز می­شوند. بنابراین، استفاده از تکنیک‌های مختلف مانند روش مؤلفه­های اساسی، راهی برای کاهش این خطاها و دسترسی به نتایج بهتر است. مزیت اصلی کاربرد این روش در اقتصادسنجی ازبین­بردن هم­خطی در مدل­ها به واسطه تعداد زیاد متغیرهای مؤثر در مدل است. در تحقیق حاضر، نیز از تحلیل مؤلفه­های اساسی برای دستیابی به مؤلفه­های اندازۀ بازار، پذیرش بازار، توسعۀ اقتصادی و زیرساخت استفاده شده است. سپس از روش تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر داده­های تابلویی با کمک نرم­افزار Eviews-9 استفاده شده است. به این ترتیب، بعد از بررسی ریشۀ واحد داده­ها برای تعیین مدل آزمون، پانل (ترکیبی) و یا پولد (تلفیقی) از آزمونF استفاده گردیده است. درصورت پانل­بودن، برای تعیین الگو از آزمون هاسمن استفاده شده است. در تمامی موارد در صورت روبه‌رو شدن با ناهمسانی واریانس، از روش حداقل مربّعات تعمیم­یافته (EGLS) استفاده خواهد شد و از آزمون خودهمبستگی برای بررسی اخلال مدل رگرسیون استفاده شده است.

جامعۀ آماری پژوهش شامل 35 کشور واردکننده بنزین در منطقۀ خاورمیانه، آسیا و اقیانوسیه است. در زمینه جنبه­های علمی مرتبط با موضوع و بررسی متغیرهای تحقیق، داده­های تحقیق از نوع داده­های تلفیقی (داده‌های پانلی) است که بین سال­های 1995 تا 2012 جمع­آوری شده است. همچنین اطلاعات مورد نیاز در بازار بین‌المللی بنزین در منطقه خاورمیانه، آسیا و اقیانوسیه از طریق مراجعه به مجلات تخصصی فرآورده­های نفتی، سایت سازمان ملل متحد، سازمان بین‌المللی انرژی و غیره استخراج شده است.

 افزون­ بر این، برای جمع‌آوری اطلاعات مربوط به ادبیات این تحقیق و مباحث نظری مرتبط با موضوع از روش مطالعات کتابخانه­ای استفاده شده است.

 

متغیرهای تحقیق

پژوهش حاضر به کنکاش دربارۀ عوامل مؤثر بر واردات بنزین با توجه به مبانی نظری و مطالعات تجربی پرداخته است. لذا واردات بنزین متغیّر وابسته بوده و از میزان واردات بنزین کشورها بر اساس هزارتن در سال استفاده شده است. همچنین از شاخص­های ترکیبی با نام­های اندازۀ بازار، پذیرش بازار، توسعۀ اقتصادی، ساختار بازار آزاد، زیرساخت ارتباطی و کشش درآمدی تقاضای بنزین و همچنین متغیّر قیمت خرده‌فروشی بنزین، برای مؤلفه­های مستقل و تأثیرگذار بر واردات بنزین استفاده شده است.

 

فرضیه‌ها

فرضیه­های تحقیق با توجه به مسئله تحقیق و در راستای دستیابی به هدف تحقیق که شناسایی مؤلفه­ها و متغیرهای بخش­بندی بازار بین‌المللی فرآورده­های نفتی از طریق مطالعه موردی بنزین است، به شرح ذیل بررسی می­شوند:

H1: بین واردات بنزین و اندازه بازار رابطه معناداری وجود دارد.

H2: بین واردات بنزین و پذیرش بازار رابطه معناداری وجود دارد.

H3: بین واردات بنزین و توسعه اقتصادی رابطه معناداری وجود دارد.

H4: بین واردات بنزین و ساختار بازار آزاد رابطه معناداری وجود دارد.

H5: بین واردات بنزین و قیمت خرده­فروشی بنزین رابطه معناداری وجود دارد.

H6: بین واردات بنزین و کشش درآمدی تقاضای بنزین رابطه معناداری وجود دارد.

H7: بین واردات بنزین و زیرساخت ارتباطی رابطه معناداری وجود دارد. 

 

مدل رگرسیون تحقیق

با توجه به متغیرهای مذکور، تصریح مدل اقتصادی‌سنجی پژوهش حاضر به صورت ذیل معرفی می­شود:

GIit = α + β1 MSit + β2 MRit + β3 EDit + β4 FMSit + β5 PGPit + β6 IEDit +
 β7 INFit it

 

در مدل فوق، واردات بنزین (GIit) متغیر وابسته و اندازۀ بازار (MSit)، پذیرش بازار (MRit)، توسعۀ اقتصادی (EDit)، ساختار بازار آزاد (FMSit)، قیمت خرده­فروشی بنزین (PGPit)، کشش درآمدی تقاضا (IEDit) و زیرساخت ارتباطی (INFit) متغیّرهای مستقل هستند.

 

تحلیل داده‌‌ها و یافته‌های پژوهش

همانگونه که اشاره شد، نخست با استفاده از تحلیل مؤلفه­های اساسی، مؤلفه­های اندازۀ بازار، پذیرش بازار، توسعۀ اقتصادی و زیرساخت محاسبه می­گردند؛ سپس از آزمون­های ریشه واحد، تشخیص، ناهمسانی واریانس و خودهمبستگی استفاده می­شود که در ادامه بررسی می­شوند.

اندازه بازار: همانطور که قبلاً اشاره شد، در این پژوهش از جمعیت کل (TP) و مصرف بنزین (GC) با هدف سنجش اندازه بازار استفاده شده است. همانگونه که جدول 2 نتایج حاصل از برآورد مؤلفه‌های اساسی را نشان می‌دهد، مقدار ویژه اولین مؤلفه بزرگ­تر از یک است و 79 درصد پراکندگی مجموعه داده­ها به وسیله این مؤلفه آشکار می­شود. بنابراین مؤلفه اول بهترین انتخاب است.


 

 

 

جدول 2- تحلیل مؤلفه های اساسی اندازه بازار

Number

Value

Difference

Proportion

Cumulative

Value

Cumulative

Proportion

1

59/1

19/1

79/0

59/1

79/0

2

40/0

---

20/0

2

1

 


پذیرش بازار: در این پژوهش واردات کالا و خدمات (IGS) و تجارت کل (TR)، شاخص­های تعیین­کننده پذیرش بازار انتخاب شده­اند. همانگونه که جدول 3 نتایج حاصل از برآورد مؤلفه­های اساسی را نشان می­دهد، مقدار ویژه اولین مؤلفه در حدود 2 است و 98 درصد پراکندگی مجموعه داده­ها با این مؤلفه بیان می­شود. بنابراین مؤلفه اول، بهترین انتخاب است.

 

 

جدول 3- تحلیل مؤلفه‌های اساسی پذیرش بازار

Number

Value

Difference

Proportion

Cumulative

Value

Cumulative

Proportion

1

97/1

95/1

98/0

97/1

98/0

2

02/0

---

01/0

2

1

 


توسعۀ اقتصادی: در این پژوهش، از سرانۀ تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید (GDPPC)، سرانۀ مصرف الکتریسیته (EPCPC)، سرانۀ مصرف انرژی (EC) و سرانۀ درآمد ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید (GNIPC)، شاخص­های نشان­دهنده توسعۀ اقتصادی استفاده می‌شود. به علاوه جدول4 نتایج حاصل از برآورد مؤلفه­های اساسی را نشان می­دهد. مقدار ویژه اولین مؤلفه 72/3 است و 93 درصد پراکندگی مجموعه داده­ها با این مؤلفه آشکار می­شود. بنابراین مؤلفه اول بهترین انتخاب است.

 

 

جدول 4- تحلیل مؤلفه‌های اساسی توسعۀ اقتصادی

Number

Value

Difference

Proportion

Cumulative

Value

Cumulative

Proportion

1

72/3

54/3

93/0

72/3

93/0

2

18/0

09/0

04/0

91/3

97/0

3

08/0

08/0

02/0

99/3

99/0

4

001/0

---

00/0

4

1

 


زیرساخت ارتباطی: در این پژوهش تعداد مشترکین موبایل در هر 100 نفر (MCS) و تعداد کاربران اینترنت در هر 100 نفر (IU)، شاخص­های تعیین­کننده زیرساخت انتخاب شده­اند. جدول 5 نتایج حاصل از برآورد مؤلفه‌های اساسی را نشان می‌دهد. همانگونه که مشاهده می­شود مقدار ویژه اولین مؤلفه 80/1 است و 90 درصد پراکندگی مجموعه داده­ها با این مؤلفه بیان می­شود. بنابراین مؤلفه اول بهترین انتخاب است.

 

 

جدول 5- تحلیل مؤلفه‌های اساسی زیرساخت ارتباطی

Number

Value

Difference

Proportion

Cumulative

Value

Cumulative

Proportion

1

80/1

60/1

90/0

80/1

90/0

2

19/0

---

09/0

2

1

 


آزمون ریشه واحد برای متغیّرهای تحقیق

پیش از برآورد مدل، لازم است مانایی تمام متغیّرهای مورد استفاده در تخمین‌هاآزموده شوند، به این دلیل که نامانایی متغیرها چه در مورد داده­های سری زمانی و چه در داده­های تابلویی، باعث بروز مشکل رگرسیون کاذب می­شود و یکی از مهمترین ضعف­های مطالعات تجربی به­خصوص در حوزه مدل‌های داده­های پانلی، التزام نداشتن محققان به آزمون مانایی داده­های به‌کار رفته در مدل است. بر خلاف آنچه در مورد داده­های سری زمانی مرسوم است، در مورد داده­های تابلویی نمی­توان برای آزمون مانایی از آزمون‌های دیکی فولر و دیکی فولر تعمیم­یافته بهره جست، بلکه لازم است مانایی جمعی متغیرها آزموده شود.

بدین منظور در این تحقیق از آزمون لوین، لین و چو استفاده شده است که نتایج آن در جدول 6 آمده است. جدول فوق، نتایج آزمون ریشه واحد بر روی متغیرهای به‌کار رفته در این تحقیق را نشان می­دهد که نشان از رد فرضیه صفر و در نتیجه مانایی شاخص‌ها دارد. به­عبارت دیگر مطابق نتایج به­دست­آمده، فرضیه صفر آزمون مبنی بر وجود ریشه واحد در همه متغیرهای تحقیق در سطح اطمینان 99 درصد رد شده است.

 

 

جدول 6- نتایج آزمون پایایی متغیرهای تحقیق بر اساس آزمون لوین، لین و چو

متغیر

Prob

Value

نتیجه آزمون

واردات بنزین

(00/0)

60/3-

فرضیه صفر مبنی بر نامانایی رد می­شود.

اندازه بازار

(00/0)

84/3-

فرضیه صفر مبنی بر نامانایی رد می­شود.

پذیرش بازار

(00/0)

36/6-

فرضیه صفر مبنی بر نامانایی رد می­شود.

توسعۀ اقتصادی

(00/0)

46/2-

فرضیه صفر مبنی بر نامانایی رد می­شود.

ساختار بازار آزاد

(00/0)

76/4-

فرضیه صفر مبنی بر نامانایی رد می­شود.

کشش درآمدی تقاضا

(00/0)

51/25-

فرضیه صفر مبنی بر نامانایی رد می­شود.

قیمت خرده­فروشی بنزین

(00/0)

93/4-

فرضیه صفر مبنی بر نامانایی رد می­شود.

زیرساخت ارتباطی

(01/0)

27/2-

فرضیه صفر مبنی بر نامانایی رد می­شود.

 


 

 

آزمون F لیمر و هاسمن

اولین آزمون برای تشخیص انتخاب بین داده­های ترکیبی (Panel) در برابر داده­های تلفیقی (Pool) بودن فرضیه­های تحقیق، آزمونF لیمر است. نتایج بیانگر تأیید اثرات ثابت در برابر روش حداقل مربعات تجمیع­شده و به­بیان ساده­تر تأیید داده­های ترکیبی (Panel) در برابر داده­های تلفیقی (Pool) است، به این دلیل که مقدار P-Value آزمون F لیمر زیر 05/0 است. حال برای تعیین نوع داده­های تابلویی (انتخاب الگوی اثرات ثابت یا الگوی اثرات تصادفی) از آزمون هاسمن استفاده می­شود. همانگونه که مشاهده می­شود، نتایج آزمون هاسمن بیانگر رد فرضیه H0است.

به­عبارت­دیگر نتایج بیانگر تأیید اثرات ثابت در برابر اثرات تصادفی است، چون‌که مقدار P-Valueآزمون هاسمن زیر 05/0 است، بنابراین مدل این تحقیق باید به صورت اثرات ثابت تخمین زده شود.

 

 

جدول7- نتایج آزمون چاو و هاسمن

آزمون

آماره

مقدار آماره

درجه آزادی

P-Value

نتیجه

چاو

F

65/22

510/32

00/0

داده­های تابلویی

هاسمن

2χ

276/22

7

00/0

روش اثرات ثابت

 


آزمون ناهمسانی واریانس[31] و خودهمبستگی[32]

یکی از مفروضات معادله رگرسیون، ثابت­بودنواریانس‌هاست. در صورتی­که خطاها، واریانس ثابتی نداشته باشند، می­گویند ناهمسانی واریانس وجود دارد. فرض دیگر مدل رگرسیون خطی، صفربودن کواریانس بین اجزای خطا در طول زمان یا به­صورت مقطعی برای انواع داده­ها می­باشد. به عبارت دیگر فرض فوق مبیّن این است که خطاها به یکدیگر وابسته نیستند. به دلیل اینکه روش داده­های تابلویی، ترکیبی از داده­های سری زمانی و داده‌های مقطعی است، مشکلات مربوط به خودهمبستگی و ناهمسانی واریانس در مدل پیش  می­آید.

با توجه به تأثیر مهم ناهمسانی واریانس بر برآورد انحراف معیار ضرایب و همچنین مسئله استنباط آماری، لازم است قبل از پرداختن به هرگونه تخمین، در مورد بود یا نبود ناهمسانی واریانس تحقیق شود. برای آزمون وجود ناهمسانی واریانس از آزمون والد[33] استفاده   می­شود که به علت در دسترس­نبودن این آزمون در مدل­های پانل دیتا در نرم­افزار Eviews برای اجرای آزمون مذکور از نرم‌افزار STATA استفاده می‌شود. همانگونه که در جدول 8 مشخص است، بررسی نتایج آزمون ناهمسانی واریانس حاکی از سطح معنی­داری کمتر از 5 درصد است، پس، فرضیه صفر مبنی بر برابری واریانس رد می­شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول 8- نتایج آزمون ناهمسانی واریانس

آماره

مقدار

P-Value

نتیجه

آزمون ناهمسانی اثرات ثابت (والد تعدیل شده)

e5/6

00/0

ناهمسانی واریانس وجود دارد

 

 

بنابراین شکل ناهمسانی واریانس در مدل مشهود است. برای آزمون وجود خودهمبستگی از آزمون ولدریج استفاده می­شود که به علت دردسترس­نبودن این آزمون در مدل­های پانل دیتا در نرم‌‌‌‌افزار Eviews برای اجرای آزمون مذکور از نرم­افزار STATA استفاده می­شود. همانگونه که در جدول 9 مشخص است، بررسی نتایج آزمون خودهمبستگی حاکی از سطح معنی­داری کمتر از 5 درصد است. براین اساس فرضیه صفر مبنی بر نبود وجود همبستگی رد می­شود که بنابراین شکل خودهمبستگی در مدل مشهود است.

 

 

جدول 9- نتایج آزمون خودهمبستگی

آماره

مقدار

P-Value

نتیجه

آزمون ولدریج

493/50

00/0

خودهمبستگی وجود دارد

 


آزمون فرضیه‌های تحقیق

با توجه به اینکه در صورت وجود ناهمسانی واریانس در مدل­های پانل دیتا، برآوردهای OLS ناکارا است، در این شرایط از برآورد مدل به روش حداقل مربعات تعمیم­یافته تخمینی (EGLS) استفاده شده است. همچنین به علت وجود خودهمبستگی، برای آزمون نهایی مدل رگرسیون از طریق روش اثرات ثابت، از متغیرهای کمکی (1)AR استفاده شد. مقدار آمارهF محاسبه­شده مدل برابر 99/244 و مقدار احتمال آماره F برابر صفر است، بنابراین می­توان گفت مدل رگرسیون فوق، معنادار است. بر همین اساس می­توان گفت که بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته یک رابطه خطی وجود دارد.

 

 

جدول 10- نتایج برازش مدل داده‌های پانلی با اثرات ثابت به روش EGLS

نام متغیر

ضرایب

خطای معیار

نسبت t

سطح معناداری

اندازه بازار

03/3

36/0

32/8

00/0

پذیرش بازار

00/0

01/0

48/0

63/0

توسعۀ اقتصادی

18/0

06/0

99/2

00/0

ساختار بازار آزاد

01/0

00/0

98/1

04/0

قیمت خرده­فروشی بنزین

02/0

00/0

44/2

01/0

کشش درآمدی تقاضا

01/0

00/0

11/2

03/0

زیرساخت ارتباطی

00/0

01/0

21/0

82/0

Unweighted Statistics

Weighted Statistics

75/1 D.W=

95/0 R2=

03/2 D.W=

00/0 P(F-statistic)=

99/244 F=

95/0 R2=

               

 

 

 

 

همچنین ضریب تعیین مدل حاکی از آن است که متغیرهای برآوردی مدل از توان توضیح دهندگی بسیار بالایی (95 درصد) برای توضیح متغیّر وابستۀ واردات بنزین برخوردارند. این امر نشانگر آن است که مدل، برازش بسیار بالایی دارد. به علاوه همانگونه که در جدول 10 مشاهده می‌شود آماره دوربین واتسون (DW) برابر 03/2 است که نشان از نبود خودهمبستگی در مدل دارد.

در فرضیۀ اول تحقیق نقش اندازۀ بازار در واردات بنزین در فاصله زمانی 1995 لغایت 2012 بررسی شد. نتایج آماری تحقیق حاکی از آن است که ارتباط مستقیم بین اندازه بازار و واردات بنزین وجود دارد که در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است (32/8t=، 01/0>P). ضریب رگرسیونی به­دست­آمده با استفاده از روش داده­های پانلی، ارتباط بین اندازۀ بازار و واردات بنزین را مستقیم و برابر با مقدار 03/3 نشان می­دهد که در بین متغیرهای توضیحی دیگر مدل تحقیق، بیشترین ضریب تأثیر را بر واردات بنزین دارد. این خود، به معنای آن است که با افزایش اندازۀ بازار، واردات بنزین نیز افزایش می‌یابد. نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق شنگ و مولن (2011) که فرصت­های بازار صادراتی را به صورت مثبتی با اندازه بازار مرتبط  می­دانند منطبق است. همچنین بر اساس تحقیقات روت (1994)، تئوری­های تجارت بین‌الملل رابطه­ای قوی را میان اندازه بازار کشور میزبان و پتانسیل بازار آن کشور نشان می­دهند. نتایج فرضیه دوم تحقیق حاکی از آن است که بین متغیره مستقل پذیرش بازار و واردات بنزین رابطه معناداری وجود ندارد و در سطح اطمینان 95 درصد، شواهدی مبنی بر تایید تأثیر متغیر پذیرش بازار بر واردات بنزین به دست نیامده است. بنابراین وجود رابطه بین پذیرش بازار و واردات بنزین رد  می­شود (48/0 t=، 05/0<P). نتایج آزمون فرضیه سوم تحقیق نشان­دهنده آن است که توسعۀ اقتصادی بر واردات بنزین تأثیر دارد. ازاین­رو، فرض وجود رابطه بین واردات بنزین کشورها و توسعۀ اقتصادی در سطح اطمینان 99 درصد تأیید می­شود (99/2t=، 01/0>P)، به این معنی که با افزایش توسعۀ اقتصادی، واردات بنزین افزایش می‌یابد. ضریب رگرسیونی متغیر توسعۀ اقتصادی برای توضیح واردات بنزین برابر با مقدار 18/0 است که نشان­دهنده رابطه مستقیم بین توسعۀ اقتصادی و واردات بنزین است. نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق شنگ و مولن (2011) که فرصت­های بازار صادراتی را به صورت مثبتی با توسعه اقتصادی مرتبط می‌دانند هماهنگ است. به علاوه، بر اساس تحقیقات ناچمن (1994) ارتباط معناداری بین خرید محصولات صنعتی و توسعۀ اقتصادی وجود دارد.

در مورد فرضیۀ چهارم تحقیق، با سطح اطمینان 95 درصد شاهد تأثیر مثبت و معنادار ساختار بازار آزاد بر واردات بنزین هستیم (98/1t=، 05/0>P). ضریب رگرسیونی به دست آمده 01/0 نشان­دهنده این موضوع است که در دوره تحقیق، واردات بنزین تحت تأثیر ساختار بازار آزاد بوده است. این خود بدین معنی است که با افزایش ساختار بازار آزاد، واردات بنزین با ضریب رگرسیونی 01/0 افزایش می­یابد. نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق کاوسگیل و همکاران (2004) منطبق است.

در فرضیۀ پنجم تحقیق، با سطح اطمینان 99 درصد، تأثیر مثبت و معنی­دار قیمت خرده­فروشی بنزین بر واردات بنزین دیده می­شود(44/2 t=، 01/0>P). ضریب رگرسیونی به دست آمده 02/0 نشان­دهنده این است که در دوره تحقیق، واردات بنزین تحت تأثیر قیمت خرده­فروشی بنزین بوده است.

در فرضیۀ ششم تحقیق، تأثیر معنادار کشش درآمدی تقاضا بر واردات بنزین تایید می‌شود (11/2 t=، 05/0>P). ضریب رگرسیونی به دست آمده در این تحقیق، برابر با مقدار 01/0 است که با اطمینان 95 درصد نشان­دهنده رابطه ضعیف میان کشش درآمدی تقاضا و واردات بنزین است.

در فرضیه هفتم، بررسی­های به عمل آمده با روش داده­های تابلویی مبیّن آن است که زیرساخت ارتباطی تأثیر معناداری بر واردات بنزین ندارد. از این رو، فرض وجود رابطه میان زیرساخت ارتباطی و واردات بنزین با اطمینان 95 درصد رد می­شود (21/0 t=، 05/0<P). این امر می­تواند به علت تأثیر مثبت زیرساخت ارتباطی بر کاهش حمل و نقل و متعاقب آن کاهش تقاضا برای بنزین باشد.

 

نتیجه‌­گیری و پیشنهادها

افزایش رقابت در مقیاس جهانی ناشی از افزایش تعداد شرکت­هایی است که فرصت­ها را در بازارهای بین‌المللی جست‌وجو می­کنند تا به اهدافشان نائل آیند و جایگاه بازار و ماندرگاری خود را حفظ کنند. به علت اهمیّت و جایگاه ارزیابی و بخش­بندی بازارهای  بین‌المللی، پژوهش حاضر به طراحی و آزمون مدل انتخاب مؤلفه­های بخش­بندی بازار بین‌المللی با استفاده از رویکرد داده­های پانلی پرداخته است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پژوهش، نشانگر آن است که اندازه بازار، توسعۀ اقتصادی، ساختار بازار آزاد، قیمت خرده‌فروشی بنزین و کشش درآمدی تقاضای بنزین تأثیر مستقیم و معناداری بر واردات بنزین دارند که این نتایج به شرح ذیل است:

در میان متغیرهای توضیحی مدل تحقیق، اندازه بازار بیشترین تأثیر را بر واردات بنزین دارد، چونکه اندازه بازار یکی از مهمترین موضوعات برای تصمیم­گیران بازار بوده و مصرف بسیاری از کالاها و خدمات ارتباط مستقیمی با اندازه بازار دارد. به عبارت دیگر، بازارهای بزرگتر جذابیت بیشتری برای بازاریابان دارند. توسعۀ اقتصادی از دیرباز نقش مهم و تأثیرگذاری در شناسایی فرصت‌های بازار بین­المللی به‌ویژه در زمینۀ بازارهای صنعتی داشته است و در تحقیق حاضر نیز بعد از اندازه بازار بیشترین تأثیر را بر واردات بنزین دارد؛ به این دلیل که با افزایش توسعۀ اقتصادی، تقاضای بنزین و به دنبال آن واردات بنزین کشورها افزایش می­یابد و کشورهایی با توسعۀ اقتصادی بیشتر بازارهای جذاب­تری برای صادرات خواهند بود.

 همچنین کشورهایی با آزادی اقتصادی بیشتر همواره بازاری جذاب­تر محسوب می­شوند و شاخص هریتیج که از ترکیبی با ده متغیر اقتصادی برای اندازه­گیری آزادی اقتصادی استفاده می­کند، شاخص موثقی برای شناسایی پتانسیل­های بازارهای بین­المللی به ویژه واردات بنزین است. علیرغم افزایش قیمت جهانی نفت و به دنبال آن بالا رفتن قیمت جهانی بنزین طی سال­های دوره تحقیق، بیشتر کشورهای واردکننده بنزین در خاورمیانه، آسیا و اقیانوسیه، یا به علت افزایش درآمد ناشی از بالارفتن قیمت نفت و یا به علت رشد اقتصادی، با افزایش تقاضای بنزین و به دنبال آن افزایش واردات بنزین روبه­رو بوده­اند. وجود ارتباط مستقیم میان کشش درآمدی تقاضای بنزین و واردات بنزین نشانگر این امر است که در زمان بالابودن کشش درآمدی تقاضا یعنی زمانی که تغییرات تقاضای بنزین نسبت به تغییرات درآمد بیشتر می‌‌شود، واردات بنزین نیز برای پاسخگویی به این افزایش تقاضا که علت آن افزایش درآمد است افزایش می­یابد. از سوی دیگر زمانی که کشش درآمدی تقاضا کاهش می‌یابد، یعنی زمانی که تغییرات تقاضای بنزین نسبت به تغییرات درآمد کمتر می‌شود، واردات بنزین به علت کاهش تقاضای آن کاهش می‌یابد.

گفتنی است که داده­های مقطعی، رفتارهای بلندمدت را نشان نمی­دهد و ازسوی­دیگر در داده­های سری زمانی بر اثرات کوتاه مدت تأکید می­شود، درحالی‌که با ترکیب این دو خصوصیت در داد­ه­های تابلویی، ساختار عمومی­تر و پویاتری را می­توان تصریح و برآورد کرد. بنابراین نتایج به‌دست‌آمده از این طریق، برای سال­های آینده نیز تعمیم­پذیر است. با توجه به نتایج تحقیق، پیشنهاد می­شود مدیران و تصمیم­گیرندگان نفتی کشور برای بخش­بندی بازار بین­المللی بنزین کشور از مؤلفه­های اندازۀ بازار، توسعۀ اقتصادی، ساختار بازار آزاد، قیمت خرده­فروشی بنزین و کشش درآمدی تقاضای بنزین استفاده کنند و در این میان وزن بیشتری را به مؤلفه­های اندازۀ بازار، توسعۀ اقتصادی و قیمت خرده‌فروشی بنزین اختصاص دهند. افزون بر این، برای استفاده هرچه ­بیشتر از نتایج پژوهش و نیز کمک به شناسایی مؤلفه­های تأثیرگذار بر واردات بنزین در آینده، می­توان موضوعات «مطالعه تأثیر توسعه­یافتگی کشورها برروی مؤلفه­های تأثیرگذار بر واردات بنزین» و «بررسی تأثیر بهای نفت و رکود بین‌المللی برروی مؤلفه­های بخش­بندی بازار بین­المللی بنزی» را برای تحقیقات بعدی پیشنهاد داد. همچنین از جمله محدودیت­های تحقیق می‌توان به کنارگذاشتن برخی کشورهای واردکننده بنزین، به علت فقدان منابع اطلاعاتی در مورد آنها و همچنین دسترسی نداشتن به نوع بنزین وارداتی کشورها اشاره کرد.

 (1) مستخرج از پایان‌نامۀ دکتری بهتاش جمالیه بسطامی دانشجوی مدیریت بازرگانی دانشگاه شهید بهشتی

 



[1] Nachum

[2] Wedel and Kamakura

[3] Gaston-Breton and Martín

[4] Malhotra

[5] Douglas and Wind

[6] Saavedra

[7] Drummond

[8] Overall Market Opportunity Index

[9] Cavusgil

[10] Gravity

[11] Market Size

[12] Russow and Okoroafo

[13]  Sheng and Mullen

[14] Sakarya & et al.

[15] Market Receptivity

[16] Economic Development

[17] Ceglowski

[18] Free Market Structure

[19] Aker & et al.

[20] Day & et al.

[21] Consumer Price Index

[22] Lännhult,

[23] Naudé

[24] Income elasticity of demand

[25] Falbey

[26] Communication Infrastructure

[27] Limao and Venables

[28] Portes and Rey

[29] Freund and Weinhold

[30] Fink and et al.

[31] Heteroskedasticity Test

[32] Autocorrelation

[33] Wald Test

 
1-      Aker, J. C., Klein & M.W. O’Connel, S. A., (2014). "Borders, ethnicity and trade." Journal of Development Economics 107: 1-16.
2-      Cavusgil, S.T. (1997). Measuring the potential of emerging markets: an indexing approach. Business Horizons, 40: 87-91.
3-      Cavusgil, S. T. Kiyak, T. & Yeniyurt S. (2004). "Complementary approaches to preliminary foreign market opportunity assessment: Country clustering and country ranking." Industrial Marketing Management 33(7): 607-617.
4-      Ceglowski, J. (2006). "Does gravity matter in a service economy?" Review of World Economics 142(2): 307-329.
5-      Day, E., Fox, R. J. & Huszagh, S. M. (1988). "Segmenting the global market for industrial goods: issues and implications." International Marketing Review 5(3): 14-27.
6-      Douglas, S. P. and Wind, Y. (1987). "The myth of globalization." Columbia Journal of World Business 22(4): 19-29.
7-      Drummond, G., Ensor, J. & Ashford, R. (2010). "Strategic marketing Planing and Control". Third Edition, Burlington (USA), Routledge.
8-      Falbey, W. (2001). Business Segmentation and Real Estate Development: Measuring the Relationship Between Segmentation Bases and PerceivedEffectiveness of Segmentation Variables, Wayne Huizenga Graduate School of Business and Entrepreneurship Nova Southeastern University.
9-      Fink, C., Mattoo, A. & Neagu, I. C. (2005). "Assessing the impact of communication costs on international trade." Journal of International Economics 67(2): 428-445.
10-  Freund, C. L. and Weinhold, D. (2004). "The effect of the Internet on international trade." Journal of International Economics 62(1): 171-189.
11-  Gaston-Breton, C. and O. M. Martín (2011). "International market selection and segmentation: a two-stage model." International Marketing Review 28(3): 267-290.
12-  Gujarati, D. N. (2012). Basic econometrics, Tata McGraw-Hill Education.
13-  Lännhult, T. (2008). Can Bulk Products be Segmented?: A Case Study of AVFORM™ L50. (USA) Florida, Karlstad. D-Level.
14-  Limao, N. and A. J. Venables (2001). "Infrastructure, geographical disadvantage, transport costs, and trade." The World Bank Economic Review 15(3): 451-479.
15-  Malhotra, I. B. B. n. A. N. K. (1993). "Marketing Management Bases for International Market Segmentation: An Alternate Look at the tandardization/Customization Debate." International Marketing Review 10(1):19-44.
16-  Moeini, H., Ranjbarian, B., Rashidkaboli, M. & Azarbayejani, K. (2012). "Foreign Market Analysis: Iran Pistachio as a Case Study." Middle-East Journal of Scientific Research 11(8): 1087-1094.
17-  Nachum, L. (1994). "The Choice of Variables for Segmentation of the International Market." International Marketing Review 1(3):54-67.
18-  Naudé, P. (1995). "Judgmental modeling as a tool for analyzing market structure: An application in the plastics industry." Industrial Marketing Management 24(3): 227-238.
19-  Portes, R. and H. Rey (2005). "The determinants of cross-border equity flows." Journal of International Economics 65(2): 269-296.
20-  Russow, L. C. and S. C. Okoroafo (1996). "On the way towards developing a global screening model." International Marketing Review 13(1): 46-64.
21-  Saavedra, C. A. (2016). "Industrial Market Segmentation." Management for Professionals. First edition,Springer International Publishing Switzerland.
22-  Sakarya, S., Eckman, M. and Hyllegard, K. H. (2007). Market selection for international expansion. International Marketing Review, 24(2): 208-238.
23-  Sheng, Y. S. and Mullen, M. R. (2011). "A hybrid model for export market opportunity analysis." International Marketing Review 28(2): 163-182.
24-  Wedel, M. and Kamakura, W. A. (2000). Market Segmentation: Conceptual and Methodological Foundations (International Series in Quantitative Marketing). Pensylvania (USA.(